بابایی اونقد دلم برات تنگ شده که نگو
کاش زودتر بشه قیامت من تورو ببینم
کاش نمیرفتی که اون دو نفر از یتیم بودنم سواستفاده نکنند و منو کتک نزنن
خیلی دلم برات تنگ شده کاش بودی
چقد اونایی که باباشون زنده ان خوشبختن مخصوصا دخترا
بابا میشه از طرف من به خدا بگی جواب اون دو نفر که منو کتک زدن و سرمو کوبوندن دیوار بابت ضربه سر چشمام ضعیف شد و خدا بگیره
میشه بیشتر بیای بخوابم بابایی خسته شدم