اجازه پرواز ندادن بهم
نه بابا اونجا هم که بودم به جای اینکه به من توجه کنه همش به خواهرش زنگ نیزد به برادرش زنگ میزد
من تنها میخوابیدم تا ساعت ۲ فوتبال میدید
به جای اینکه بگه زنم حاملست یه ماه میتونه بمونه پیشم بهش محبت کنم انگار نه انگار
احساس میکنم بعد اینکه خواهرش اونطوری کرد اون اتفاقا افتاد
حس میکنم خواهرش هی پشتم حرف میزنه منو از چشمش انداخته
جون قبلش که خواهرش ازم تعریف میکرد اینم خوشحال بود
کلا تو خانوادهشون حرف حرف خواهره هست
خیلییییی رو همشون تاثیر داره