سلام بچه ها، من خیلی ناراحتم، خانواده شوهرم یه شهر دیگن، مادر شوهرمم پارسال اول فروردین فوت شد. از وقتی هم من عروسی کردم هیچ کدوم از خواهر برادرای شوهرم به بهانه دوری پاشونو خونم نزاشتن. وقتی هم من رفتم خونشون باهام خوب نبودن، چه رفتارن، چه پزیرایی، مثلا یکیشون خودشو زد به مریضی که ما بریم گفت دیسکم زده بیرون ولی بعدش دکتر نرفته خوب شد! حالا همسرم میگه باید رفتیم سر خاک مادرش بریم خونه خواهراشم. منم میگم اونا راضی نیستن بریم میگه چرا میخوان برم، اونا بیشتر دلشون میخواد تنهایی ببینن برادرشونو، بعدشم وقتی اون خدابیامرز زنده بود اینطوری دور هم جمع نمیشدن اصلا مهم نبود واسه خواهراش! به خدا نمیدونم چکار کنم برم خودمو سبک کردم نرم همسرم ناراحته. شما چی میگین