سلام بچه ها، من خیلی ناراحتم، خانواده شوهرم یه شهر دیگن، مادر شوهرمم پارسال اول فروردین فوت شد. از وقتی هم من عروسی کردم هیچ کدوم از خواهر برادرای شوهرم به بهانه دوری پاشونو خونم نزاشتن. وقتی هم من رفتم خونشون باهام خوب نبودن، چه رفتارن، چه پزیرایی، مثلا یکیشون خودشو زد به مریضی که ما بریم گفت دیسکم زده بیرون ولی بعدش دکتر نرفته خوب شد! حالا همسرم میگه باید رفتیم سر خاک مادرش بریم خونه خواهراشم. منم میگم اونا راضی نیستن بریم میگه چرا میخوان برم، اونا بیشتر دلشون میخواد تنهایی ببینن برادرشونو، بعدشم وقتی اون خدابیامرز زنده بود اینطوری دور هم جمع نمیشدن اصلا مهم نبود واسه خواهراش! به خدا نمیدونم چکار کنم برم خودمو سبک کردم نرم همسرم ناراحته. شما چی میگین
همسرت غیر منطقیه اما اینبارو برو شاید ادم شدن خواهراش ولی به همسرت بگو حواسش به رفتار خانواده اش باشه که بی احترامیاشونو ببینه بعدا نگه دروغ گفتی
پروفایلم عکس خودمه برش ندارین لطفا❤ استارتری که تاپیک میزنی غیب میشی حتی یه لایک نمیکنی بفهمیم خوندی کامنتو یا نه خیییلی بی شخصیتی 😒وقتی تاپیک میزنی کامل تعریف کن مارو حواله نده به تاپیکای قبلی
برو. کاملا هم عادی رفتار کن. ببینید هر کسی شیوه ی رفتاری خودشو داره و قرار نیست طبق خواسته ی ما عمل کنه پس به دل نگیرید و توقع مهمانوازی نداشته باشید چون اونا اون مدلی هستن. بخاطر همسرتون چند ساعتی برید
برو ولی وعده ای نمون،خونه هر کدوم نیم ساعت بشین و پاشو
😡وقتی مخاطبم تو نیستی ،تحت هیچ شرایطی ریپلای نکن که بخوای افکار پوسیده خودت رو به زور تو مغز من بچپونی،چون اینقدر لجباز هستم که تا ته دنیا باهات کل کل کنم،حتی اگر به قیمت حذف کاربری جفتمون تموم شه..پس وقتی جوابمو بده که فقط مخاطب حرفم تویی.تاماااااام😡
برو سر سنگین اصلانم برات مهم نباشه میوه تو بخور پذیراییتو بشو بعدم پاشو بیا خونت .. پذیراییم نکردن نکنن تو بخاطر شوهرت میرسی اصلا مهم نیست اونا کین دیگه .. اصلا گرم نگیر و صمیمی نشو از بالا باهاشون حرف بزن
نخیر شوهرم میگه بریم چند روزم بمونیم. والا بخدا نمیخوان بمونیم. منم میگم یه نیم ساعت حداقل بریم بیایم قبول نمیکنه. میترسم خودش تنها بره هم دیگه عادت کنه فردا پس فردا دست بچه رو بگیره تنها برن