بچه ها من شوهرم مهربونه خیلی خنده روعه خیلی صبرش زیاده یعنی من بازار بخوام برم ارایشگاه برم هرجا برم پا به پام میاد خیلی به خانوادم احترام میزاره
همیشه به فکر اینه که من لباس یا خوراکی مورد علاقمو بخرم و اصلا به خودش فکر نمیکنه
پیش خانوادش هوامو داره و حیلی جلوشون بهم محبت میکنه و نمیزاره کسی بهم حرفی بزنه
اصلا با نهار و شام کاری نداره و حتی جوراباشم نمیزاره من بشورم
خیلیییی خوبیا داره فقط
موقع دعوا هرررچی از دهنش در میاد میگه بهم و اینکه هر حرف دروغی به ذهنش بیاد پای من میزاره
من هروقت بخاطر این رفتارش قهر میکنم آخرش عذاب وجدان میگیرم که اون آدم خیلی خوبی بوده و من نتونستم با این یدونه اخلاقش مدارا کنم