وقتی @eli_banu فهمید حامله ست. باهام تماس گرفت و خبر داد من خیلیییی بهش غبطه خوردم، به قول یکی از رفقای کرمانشاهیم: چقدررررررررر!
نگو خودمم حامله ام خبر ندارم.
امروز با خودم میگفتم جالب میشه دوباره باهام تماس بگیره بگه درد زایمانش شروع شده بعد من بهش غبطه بخورم یهویی قطع که کردم خودم دردم شروع بشه و خلاصه که بالاخره با هم تموم کنیم این مسیرو.
فانتزی#
ما با دخترخانم ۲۴هفته روزهای ویار رو گذروندیم، لکه بینی هفته ۶-۸رو گذروندیم، کم شدن مایع امنیوتیک، آلرژی وحشتناک، سوزش معده، دیابت بارداری رو گذروندیم. خدا به سلامت از همه موانع رد کرد مارو. همه ش فراموش میشه و شیرینی هاش میمونه. ان شاءالله این پله اخر رو به سلامت بالا بریم و خودم و بچه سالم از بیمارستان بیایم بیرون.