2794

سرد شدن زن و شوهر از هم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 74 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام خانوم دکتر خسته نباشید.

بنده 29 سالمه و باشوهرم هم سنیم و ایشون 8 ماه ازم کوچیکترن.7 ساله ازدواج کردیم .از اول همه چی خوب بود چون خواسته هام خیلی پایین بود و شرایطشو درک میکردم.

6 ماه بعد ازدواج تصادف کردیم و من ضربه مغزی شدم یه هفته کما و 2 ماه آی سی یو. ضربه بدی خوردم جسمیش تونستم تحمل کنم ولی روحیشونه.چون همسرم درکم نمیکنه شایدم نمیخواد. چون دکترم باهاش صحبت کردن که خانومت اصلا نباید گریه کنه.الان 6 ساله مرتب گریه میکنم از بی احساس بودن و بی توجهی و بی محبتی و اینکه همیشه من باید در برابر بدیها و بی احترامی خانوادش خوب باشم. طوری شده که گریه هام با لرزش کل بدنم شروع میشه و در جواب ناراحتیام میگه حوصله ندارم حرفامو گوش نمیده میگه برو دیگه صداتو نشنوم خسته شدم و جدیدا هم کتک میزنه. میگه میخوام ننگ طلاقو به سینت بزنم. من خیلی دوستش داشتم با این حال بازم دوستش دارم چون زندگیمو بچمو که 3 سالشه دوست دارم.

میخوام منو بفهمه درکم کنه یکم بهم بها بده.

میگه تو غرمیزنی در صورتی که من فقط گریه میکنم که اونم واقعا دست خودم نیست اصلا نمیتونم جلوشو بگیرم.

من زندگی خوب و دوست دارم بدون نظرحرف دیگران که معمولا واسه شوهرم مهمه چون دهن بینه.بدیای خانوادشو نمیبینه ولی کوچکترین بدی باشه ا زمن جنگ اعصاب و دعوا درست میکنه. مثل همین الان که با لرزش دستام دارم تایپ میکنم. تو رو خدا من دیگه چیکار کنم. از هر نظر بهش میرسم غذا لباس مرتبی رابطه بگو بخند سرحال بودن .اون لحظه خوبه ولی بعدش دستم براش بی نمکه؟

اطلاعات تکمیلی

سن 29 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز 
اتفاقات تلخي براتون رخ داده و روزهاي سختي را سپري كرده ايد همه افراد نياز دارند در روزهاي سخت كسي حامي و همراه انها باشد و اين خواسته طبيعي است .
عزيزم بررسي كرديد كه دليل اين رفتارهاي همسرتون چيست و منظور از ننگ طلاق چيست ايا واقعا تصميم بر جدايي دارند يا تنها ميخواهند شما را بترسانند.
گريه يك هيجان طبيعي است و موضوعي نيست كه بخواهيد خود را بخاطر ان سرزنش كنيد .
ميفهمم كه همسرتون را دوست داريد و ميخواهيد رابطه ارامي داشته باشيد اما الويت سلامت جسمي و رواني شماست .اگر فكر ميكنيد تمامي تلاشتون براي بهبود رابطه انجام داده ايد و انطور كه ميخواستيد نتيجه نگرفتيد بهتره حتما با زوج درمانگر حضوري صحبت كنيد و اگر جاهاي احساس ميكنيد كه غر ميزنيد يا سهمي در اين سردي رابطه داريد بهتره يك بار ديگر بر رفتارهاي خود متمركز شويد .به نظر ميرسد پشت اين بي حوصله بودن ها پشت اين تلخ رفتار كردن همسرتون خواسته ها و صحبتي هست كه چون نميتواند راحت عنوان كنن اينگونه واكنش نشان ميدهد .لازمه بخاطر فرزندتون هم كه شده براي اين روال كاري كنيد 
اينكه فرزندتون متوجه كتك زدن يا دعواهاي والدين باشد تاثير مخربي بر روحيه اش دارد بهتره با همسرتون به زوج درمانگر مراجعه كنيد و اگر حتي ايشان هم نيامدن خودتون برويد .
كتاب پنج زبان عشق ميتونه بهتون كمك كنه .

تجربه شما

login captcha

سلام خانوم دکترخیلی ممنونم ازهم دردیتون.

خیلی سعی میکنم باهاش صحبت کنم ولی همونطورکه شماگفتین انگارنمیدونه چطور حرف و خواستشو بگه فقط میگه برو میخوام نفس بکشم.

تا الانم یه هفتس قهریم و هر شب چیزی و بهونه میکرد دعوا راه بندازه و جای خوابشو جداکرده.

دیشب بعد از اینکه کلی باهام دعوا کرد و منم گریه کردم موقع خواب تشک شو بلند کردم پیش خودم انداختم و صبح ازش رابطه خواستم که شاید تاثیر خوبی داشته باشه ولی ممانعت میکرد.

بعدش بازم باهاش حرف زدم آخرش میگه میخوام یه زن سرت بگیرم اگه پولدارشم. نمیدونم شاید میخواد حرصم بده.

من چیکار دیگه میتونم کنم فقط میگه برو بهش گفتم پاشو همین الان بریم دادگاه و توافقی میخنده و مسخره میکنه میگه خودت برو منم بعد میام.

میتونم به خانوادم بگم ولی فعلا دست نگه داشتم اونا رو ناراحت نکنم و مشکلی پیش نیاد.

خیلی متشکرم وقت گذاشتین سعی میکنم زوج درمانگر برم.

فقط به نظر شما با این اوصاف و شایدم بدتر طلاق بهترین راه نیست؟و اینکه تکلیف دخترم و خانه که 3 دانگ بنام منه و کلا در رهن بانکه بخاطر وامی که همسرم گرفته...تکلیف اینا چی میشه؟ممنون از پاسخگوییتون