بی اهمیتی و بی توجهی همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 4123 بازدید 5 تبادل تجربه

سلام وقتتون بخیر

دوساله که ازدواج کردیم و یه دختر نه ماهه داریم. شوهرم یا اینکه اول عاشقم بود ولی الان اصلا به من توجه نمیکنه. خونمون طبقه بالای خونه ی مامانشه. صبح میخواد بره سر کار میره اونجا نیم ساعت بعد میره ظهر ساعت دو میاد میره پایین بعد میاد بالا. عصر میخواد بره باز همین طور. شب برمیگرده باز همین طور. اصلا باهام حرف نمیزنه خیلی کم خیلی محدود بیشترم در مورد بچه است. هر شبی که قرار میذاریم بریم بیرون به یه بهانه ای بهم میزند. 

داداشش بخاطر چکهای الکی که کشیده راه براه طلب کار دنبالشه.  همش شوهرم میره و از من و فرزندم وقت رو میگیره

خیلی ازش دلگیرم خیلی از خانوادش دلگیرم. نمی‌خواد حتی یکبار بیاد و بهم بگه بیا بریم بیرون بیا با هم باشیم. هیچوقت وقت واسه خرید نداره. روزهای تعطیل تا بیدار میشه از خواب میره پایین دوباره خوابش میگیره میاد بالا می‌خوابه دوباره میره پایین. 

نگید که منم باهاش برم چون خیلی امتحان کردم شده وقتی که هر روز میرفتم و سر میزدم بهشون همراه شوهرم ولی این سری وقتی خواهر شوهرم رک گفت که ما منتظر نمیشینیم تا تو بیای و بچه تو بیاری چون بهش گفته بودم از این فحشهایی که به خواهرت میدی بچه ی جاریم یاد میگیره. و مادرشوهرم هیچی نگفت دیگه نرفتم خونشون. واقعا باید چیکار کنم. خسته شدم خیلی خسته. شوهرم کسی بود که تا دم خودکشی برای من رفت حالام فقط خانوادش براش مهمه


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن شغل مدرس موسیقی وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام

دوست عزيز اطلاعات خوبی به من داديد و اين اطلاعات يک نكته مثبت داشت اينكه همسرتون قبلا با شما روابط صميمانه ای داشته و بعد به مرور بی توجه شده .عوامل مهم و زيادی ميتونه در اين مساله دخيل باشه مثلا متاسفانه خانمها به دليل ناآگاهی به محض بارداری و بخصوص زايمان به يک باره توجهشون رو ازهمسرشون ميگيرن و معطوف به فرزندشون ميكنن روابط عاطفی و جنسی كاملا تغيير ميكنه و اغلب رو به خاموشی و سردی ميره و اين درحاليه كه خانم بايد توانايی تقسيم كردن توجهش رو داشته باشه و هنر اين رو داشته باشه كه همزمان بتونه هم به همسرش و هم به فرزندش رسيدگی كنه ولی متاسفانه خانمها به محض اومدن بچه همسر رو به كلی ناديده ميگيرن و تمام وقت و انرژی شون رو صرف فرزندشون ميكنن و اين باعث ميشه مرد احساس طرد شدگی وناديده گرفته شدن بكنه و برای پر كردن اين خلا به مادرش ، خواهرش ، كار، دوستان، روابط فرازناشويی و ... پناه ببره .البته اين احتمالی بود كه من باتوجه به شرايط شما فرض كردم بوجود اومده ولی لطفا با خودتون فكر كنيد و عوامل ديگه ای رو كه دربوجود اومدن اين مساله دخيل هستند پيدا كنيد و از همه مهمتر سعی كنيد سهم خودتون رو در اين رابطه مد نظر داشته باشيد چه در اين مشكل بوجود اومده و چه در سعی كردن برای حلش چرا كه همونطور كه گفتم اين رابطه ازابتدا مشكل نداشته پس بگرديد تغييرات بوجود اومده كه مسبب تغيير نوع رابطه شما شده پيدا و اين عوامل رو برطرف كنيد مثلا چه كارهايی اول رابطه برای همسرتون ميكرديد كه الان نميكنيد .... با انجام دوباره بعضی رفتارهای مثبت وهيجان انگيز ابتدای رابطه ميتونيد كيفيت رابطه رو بهتر كنيد فقط سريع تر اقدام كنيد تا همسرتون كامل به سمت خاموشی نرفته چون اگر رفتاری به سمت خاموشی بره به سختی ميشه دوباره تقويتش كرد برای انجام دوباره اون رفتار.

موفق باشيد

تجربه شما

login captcha

متاسفانه منم شرایط شما رو دارم جوری که خانواده شوهرم برای همه چیز نظر میدن .... دیگه نه توجهی به من داره نه بچه یک ساله ام

این حرف که زنها تمام توجهشون رو صرف نوزاد میکنن بی معنی ترین حرف ممکنه ، نوزاد و بچه کوچیک خیلی توجه لازم داره و وقت زیادی میگیره ، حالا اگر پدر توی کارها همکاری کنه مادر فرصت پیدا میکنه که به همسرش توجه کنه وگرنه اگر کمک و حمایتی دریافت نکنه ناچار باید تمام توجهش رو برای بچه بذاره ، این هیچ ربطی به عشق مادرانه نداره و فقط و فقط اجباره

باسلام منم دقیقا این مشکلات رو دارم دقیقا خونه ما هم توی ساختمون با مادرشوهرم هست و از اینا بدتر که شوهر من شدیدا دهن بین و مادرش و خانواده اش از این اخلاقش استفاده میکنن و پرش میکنن  من کاملا میفهمم که حرفهای خودش نیست و اینکه اصلا با ما بیرون نمیاد و دائم میگه من چرا ازدواج کردم چرا با تو ازدواج کردم اینم بگم که من یه پسر دو ساله دارم

دقیقا مثل شرایط منو داری من یه پسر ۹ ماهه دارم شوهر منم اصلا حاضر نیست یه ذره بهم توجه و محبت کنه حتی صبح تا شب بگذره یه دست هم بهم نمیزنه به هیچ وجه حاضر نیست تا یه ساندویچی حتی بریم جای دیگه پیشکش علاوه بر اینا متاسفانه معتاد هم شده واسه همین همش بیرونه. خلاصه من یه مرده متحرکم از زندگی بیزار شدم 😢😢

@marymoon

شما هم مثل منی

سلام زندگی منم همینه. همسرم مدام سرش تو گوشیه روابطمون خیلی کم شده از این ور هم من واقعا بریدم. البته من اصلا اینجور نشده که بهش توجه نکنم اما شوهرم خیلی از خود راضیه مدام بهم فحش میده بعدشم طلبکاره خسته شدم آرزوی مردن دارم

پرسش ها و پاسخ های مشابه

بی اهمیتی شوهر نسبت به همسر

پاسخ با سلامدوست عزيز شما بايد راجع به احساساتتون با همسرتون صحبت كنيد و بهشون بگيد كه چقدر از اين رفتار شون آزرده خاطر ميشيد و زمان مناسبی رو برای صحبت كردن راجع به اين مساله انتخاب كنيد كه ايشون هم شرايط...

بدهکاری همسر و بی اهمیتی به من

پاسخ با سلام خدمت شما دوست عزیز مطمنا برای بهتر شدن رابطه باید الگوی ارتباطتتون رو تغییر بدید چون اگر این الگو موفق بود باید جواب میداد در این شرایط بهتره طوری رفتار کنید که با همسرتون همدلی کنید تا اول ا...

بی اهمیتی نسبت به محیط

پاسخ سلام دوست عزیز دلایل زیادی برای حس بی تفاوتی نسبت به محیط دیگران وجود داره .شاید اگر علت را در خودتان ببابید درمان هم شکل بگیره گاهی افراد نسبت به آینده نگران هستند برای همین هیچ چیز خوشحالشون نمیکنه ...

بی اهمیتی خانواده شوهرم به من

پاسخ سلام، سعی کنید با سیاستهای رفتاری عمل کنید،وقتی مستقیماً به شوهرتون از خانواده ش گله وشکایت میکنید مسلما موضع میگیرند واز خانواده خودشان طرفداری میکنند،شما باید بدانید که شرایط خانواده همسرتان با خان...