سلام دوست عزیز
اکثر ما گاه به گاه دچار درگیری فکری می شویم، برخی از افراد این کار را به صورت مدام انجام می دهند و این کار آن ها را در معرض ریسک بیشتری از مبتلا شدن به افسردگی، استرس، اختلالات تغذیه ای و دیگر مشکلات مربوط به سلامت روان می کند
سعی تکنید که به چیزی فکر نکنید چون نتیجه عکس دارد. اگر تفکرات خود را به صورتی غیرقضاوت کننده مشاهده کنید ( برای مثال به این فکر کنید که چه جالب است که ذهن من چیزی را مدام تکرار می کند به جای این که از ناتوانی خود در توقف آن سرخورده شوید)، ممکن است که میزان تکرار و شدت افکار کمتر شوند. مثالی که اغلب زده می شود این تمرین ذهنی است: از شما می خواهند به یک خرس سفید فکر نکنید و شما نمی توانید این کار را انجام دهید. اگر در عوض به خود اجازه دهید که به خرس سفید فکر کنید، ممکن است در عمل به آن کمتر فکر کنید یا حداقل فکر به آن شما را کمتر آزار خواهد داد.
به سراغ فعالیت هایی بروید که به طور خاص مشغول کننده و مثبت هستند تا آن ها بتوانند فکر شما را از نشخوار به صورت اثربخش دور کنند. مثال ها شامل ورزش شدید، دوش گرفتن، حل جدول، گرفتن یک قطعه یخ در دست، تماشای فیلمی مشغول کننده و جذاب، بازی کردن یا هر نوع فعالیت سالم دیگر هستند.
وقتی در طی روز شروع به نشخوار فکری یا نگرانی کردید ساده تر می توانید مسیر فکری تان را عوض کنید اگر به خود بگویید “الان لازم نیست به این موضوع فکر کنم، می گذارمش برای زمان مشخص شده روزانه”. در تجربه های خود من، اگر افراد زمان مشخص و تعیین شده ای را به نشخوار فکری اختصاص دهند، اغلب متوجه می شوند که نمی توانند تمام زمان را مشغول باشند یا در نهایت راه حلی برای آن پیدا می کنند. این روش در مقابل الگوی رایجی است که شامل ورود و خروج سطحی به نشخوار فکری در حین انجام وظایف روزانه می شود.
بهتر است برای رهایی از درگیری فکری، اندیشه های خود را بنویسید به جای این که اجازه دهید در سرتان چرخ بزنند. نکته کلیدی این است که اطمینان حاصل کنید نوشتن به احساس حل موضوع و رهاشدگی منجر شود. اگر متوجه شدید که نوشتن شرایط را بدتر می کند بهتر است از دیگر استراتژی ها استفاده کنید.
اگر راهکارهای ارائه شده کمکی به شما نکرد حتما با روانشناس حضوری در ارتباط باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید