بنده۲۸سال دارم
مادرم دوسال پیش فوت کرد
من خ بی کس شدم پدرم بهم کمک نکرد واسه دانشگاه
ترس هزینه باعث شد برم سراغ شرط بندی
چون بلد بودم
بردم و بردمو بردم غرق شدم تو شیرینی این لعنتی
تا اینکه یه درد جسمی اومد سراغم دگترا گفتن ژنتیکیه
الان من رسما رد دادم
یاد خوابم مادرم میفتم میگفت تقصیر توعه
همش میگم ای خدا چرا قمار کردم
خ هم سود کردم
همش میگم خدایا امروز یا فرداس ک بمیرم چون خ بدنم کسله
رسما رد دادم و یبار میگم مادرم از من بدش میاد
یبار میگم این ژنتیکیه خب
یبار میگم چرا اینکارو کردم
حالا درس و زندگیم با این بیماری محتل شده
یه عده میگن روت دعا خوندن
رفتم پیش یه دعا نویس کار بلد گفت این حرفا نشونه اینه که برات دعا خوندن که ارزوی مرگ کنی
من واقعا واقعا از درگاه خدا توبه کردم و کفتم دیگه اینکارو نمیکنم هیچوقت و نکردم دیگه
همش فکر تو سرمه
نه میراره بخوابم نه چیزی
یه# دانشجوی پزشکی ابله
ایا ممکنه از دعا باشه؟
یا از بیماریم میترسم؟
یا قمار باعث شده؟
فقط بفکر ابن میفتم خودکشی کنم حتی
ایا خواب دیدن مادرم ک میگفت تقصیر توعه البته اوایل کلا بخاطر فوتش اذیت شدم و کلا شبا تا نصف شب توو قبرستون خوابیدم