خونه مادرشوهرم اینا شب خوابیده بودیم ، صبح پا شدم رفتم دسشویی .. اومدم آب بگیرم دیدم چرا آب بازه ولی هیچی ب من نمیخوره ، دیدم وای دارم میگیرم ب شلوارم😐😂🤦
پشت شلوارم خیس شد . گفتم زود میرم تو اتاق عوضش کنم ، مادرشوهرم نشسته بود رو مبلا ، ماشاالله رک هم هس، گف سارا خانوم پشت شلوارت خیسه سرما میخوری 😂😐( رسما گفت سارا خانوم کونتون خیسه دیگ😂😐😬)
یاد یه خاطره از خودم افتادم😂😂😂
همیشه یه قسمت از پایین یکی از مانتوهام چروک میشد و مدام باید اتوش میکردم...
یه بار عجله ای داشتم میرفتم بیرون مانتورو هم پوشیده بودم...
نمیدونم با کدوم عقل اتورو گرفتم گذاشتم روی رون پام ک مانتورو اتو کنم😑
یهو اتوبخار گفت پیسسسسس و پام سووووختتتتت😑😂😂😂😂😂😂
والا یجورایی.ببین مثلا ما پراتیک داشتیم بعد باید شلوار پارچه ای میپوشیدیم بعد اونیکی همگروهیم که همشهریمم بود فرز بود سریع شلوار لیشو پاش میکرد من دیگه نه همون پارچه ای که پام بود رو باهاش میومدم تو سرویس دیروقتم بود واخرین سرویس یعنی باید سریع میرسیدیم وگرنه شب میموندیم شهر غریب جاییم نداشتیم.بد هم نبودا ازین شلوار پارچه ای ها که الان هم خانما میپوشن سرمهای یا مشکی هم بود.ولی خوب میشنیدم که پسرا میگفتن شلوارش پارچه ای واینا و میخندیدن
اره. یا خدا مرگم بده من چشم وگوش بسته بودم ندیده بودم بعد تو سرویس بود اولین بار دیدم یه پسره موهای دستشو کامل شیو کرده بود که خاک توسرم با صدای بلند به دوستم گفتم وکل سرویس برگشتن منو نگاه کردن یعنی یادش میافتم میخوام بمیرم میخوام اب بشم برم تو اسمونا.کاش میشد این خاطرات ترم اولو من از زندگیم پاک میکردم😫😫یعنی آب شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
