من خیلی ساله خواب آخرالزمان میبینم.مثلا یه بار میبینم دیگه انقدر همه یخهای قطبی آب شدن و دریاها اومدن بالا سیل داره کل زمین و میبره.و من دارم میبینم که سیل داره میاد سمتم.یه بار زلزله های سهمگین،یه بار انفجار خورشید و سوختن زمین.خیلی ترسناکن و من همیشه نگران پدرمم که اون طوریش نشه.خیلی ساله میبینم.
من خیلی ساله خواب آخرالزمان میبینم.مثلا یه بار میبینم دیگه انقدر همه یخهای قطبی آب شدن و دریاها اوم ...
من خواب دیدم که بیرون بودم یهو مردم مث مور و ملخ ریختن بیرون بهد آسمون سیاه شد منم ترسیدم گفتم ذکر میگفتم همون ذکر ها تو آسمون نوشته میشد و آسمون یه گوشه اش سفید شد بعد مردم داد میزدن این ور اون ور میرفتن بعدش یه چیزی بود مثل خدا که میگفتن آمده مجازت کنه همه جا پر از کوره بود همه صف بودن که برن تو اینجا خیلی بد بود اوفففف
بخاطر اینکه تا شب به گوشیم دست نزنم ،از صبح گذاشتمش تو کمد و الان خودم کجام؟ تو کمد
یه خواب پر تکرار دیگه هم اینه که روز عروسیمه ولی دامادی در کار نیست،یا روز عروسیمه اما داماد گم شده،و توی تمام این عروسیهای من لباس عروسم خیلی خیلی خفن و زیبا و دنباله خیلی بزرگ و خیلی گرونه.اما همه جاش خونیه و گِل و خاک چسبیده بهش و موهام داغونه.من یه خواهر بزرگتر دارم از بچگی منو خیلی زده و آزارم داده،جاهای شکستگی و زخم روی بدنم هست هنوز.باهاش دیگه رابطه ندارم الان.همش توی خوابه عروسیم میبینم اون خواهرم میاد لباسمو پاره پوره میکنه یا دامادو فراری داده یا خون میپاشه به لباسم.
من خواب دیدم که بیرون بودم یهو مردم مث مور و ملخ ریختن بیرون بهد آسمون سیاه شد منم ترسیدم گفتم ذکر م ...
دقیقا منم تو خوابهای آخرالزمانم که پر تکراره،چند باری سیاه شدنه آسمون،یا سیاه و خاموش شدنه خورشیدو میبینم.و جالب اینجاست که توی تمام این قیمتهایی که میبینم همیشهٔ همیشه یه راه فرار،یه روزنهٔ نجات،یه جای امن پیدا میشه.