سلام بچه ها خوبید؟
هنوز از سرم داره دود میزنه بالا !
من یه داداش فقط یه داداش دارم که ۵ سال بزرگتره ازم و من خیلیییی دوسش دارم ، میتونم بگم واقعا عاشقشم و وابستم بهش
در حدی که شب عروسیش همش گریه میکردم اما خب
داداشمو به دلیل شغلش ، زیاد نمیبینیم
دیشب خونمون بودن با خانومش که خیلی دختر خوب و خانومیه
دوست مامانم اومد خونمون ۱۸سال با مامانم همکار بوده عادت داره گاهی بیاد خونمون .. اما خیلی فضوله و وقتایی که بابام نیست میاد چون بابام گفته مامانم باهاش رفت امد نکنه مامانم نمیره خونش و اون مدام میاد
من نشسته بودم کنار داداشم بعد ۴ ماه ندیدنش لوس بازی میکردم
لپشو میکشیدم بوسش میکردم
باهم کلی شوخی میکردیم
موهامو میریخت به هم ،،، میوه میدادم بهش و ..
زنداداشم میخندید و کنارما نشسته بود
ما با فاصله نشسته بودیم
دوست مامانم هم داشت با مامان حرف میزد
هی زیر چشمی نگامون میکرد و چندبار به من غیر مستقیم تیکه مینداخت
بعد با تحکم به من گفت حنین جان چیه چرا میچسبی به داداشت ولش کن
خودش زن داره ! بعد خندید
گفتم وا خاله داداشمه ها اینجور نگو
بعد من واقعا واقعا واقعا
ناراحت شدم اما گفتم بیخیال به توچه
رفتم تو اتاقم چیزی بردارم عین جن انداخت تو اتاقم
گفت خجالت نمیکشی نشستی کنار داداشت هی باهاش ور میری ، داداشته غریضه داره و گفتم ینی چی خاله واا این چه حرفیه میخواستم برم بیرون
گفت خجالت بکش دختره گنده شدی بزا با زنش راحت باشه نچسب به داداشت...!!!!!! نری بشینی باز کنارش
رفتم دقیقااااا کنار داداشم نشستم دستمو انداختم دور گردنش یهو دیدم به مامانم میگه خواهرر حیا که رفت همه چی میره .. و بعد حرفو عوض کرد
من باهاش حرررف نزدم و محل ندادم تا گورشو گم کرد
پیام داده من فلانی (دختر خودشو ) رو میکشم اینقد گستاخ باشه !
به مامانم گفتن اگه راهش بدی
تاابد حرف نمیزتم باهات این چه فکری کرده برا من
زنیکه ......
چی جواب بدم ؟
کنترل میکنم فقط بهش فهش ندم .