2777
2789
عنوان

سوء سابقه

| مشاهده متن کامل بحث + 42396 بازدید | 813 پست
حالا اون قضیه ای گفتم باید بگم:

دفعه اولی که رفتیم برای ملاقات با فرزند. اون اومده بود با خواهر کوچیکش و بچه خواهرش که 7-8 سالشه.

از اول که یه سره متلک پروندن و بچه رو با گریه از بغل من کشید.....بعدش هم سرش رو انداخته پایین میگفت میوام ببرمش خونه خالم.........

ما هم روی یه پا وایسادیم که نمیشه. تو حکم نوشته تحت نظارت کلانتری و نمیتونه ببری. اگه میخوایی ببری باید مامور باهات بیاد.

کلانتری هم طرف ما رو گرفت و مامور داد بهش اما گفت همین خیابونای اطراف باشین.

از در کلانتری که رفتیم بیرون جلوی همه سربازا و ماموره و داداش و بابام خواهرش منو هل داد که تو کجا میای؟؟؟نزدیک بود بیفتم

منم که عصبانی......و پر از عقده و کینه از اون کثافتا.......

برگشتم همیچن خوابوندم تو گوش خواهرش که بابام میگه کله اش پرت شد...جای انگشتات روی صورتش موند!

بعدش خلاصه رفتیم اون طرف تر....

بچه رو یه دقیقه ازش گرفتم که آرومش کنم....به داداشم گفت بذار این ماوره بره.....حالیت میکنم. خلاصه ماموره جلوی دعوا رو گرفت

اون کثافت با اموره و امیر علی هی میرفتن و میومدن

خواهرش هم با بچه اش دائما از جلوی من و خانواده ام رد میشدن و بهمون متلک میپروند........هی فحش میداد...پوزخند میزد....ما هیچی نگفتیم

تا آخرش که اومد بچه رو تحویل داد

وقتی ما داشتیم سوار ماشین میشدیم که بریم و اونا م داشتن میرفتن سمت ماشنیشون ، یهو اون کثافت از دور به من خندید و انگشتش وسطیش رو با ی حالت خیلی بدی بهم نشون داد......


منم که اصلا ازش متنفرم.......چنان جیغی زدم که همه سکته زدن.

بعدش اون یه فحش بدی به بابام داد و شروع کرد فرار کردن....بابام دنبالش!

خواهرش هم داشت بابامو میزد!

خواهر من و مامانم رفتن جلوی خواهرش رو بگیرن که بابامو نزنه.....

خواهرش چادر و مقنعه خواهرم رو وسط خیابون در آورد و کلی موهای خواهرم کشید بعد با جیغ دوید تو کلانتری!!!!!!!!!

داداشم و بابام هم دنبال اون کثافت بودن.....

آخرش بابام میگیرتش....اون داداشمو میزنه......دستش زخم میشه.....بینیش خون میاد.....

با مشت هم میزنه تو سر بابام که سرش اندازه یه گردو باد میکنه....بالای ابروش......


البته داداشم هم میگه منم چند تا زدم تو گوشش.....ولی نزدم که ما محکوم نشیم!

خلاصه که منم اون وسط فقط نقش جیغ کش رو داشتم.............تا همه مامورا رو صدا کنم !

همه رو بردن تو کلانتری....

چون خودشون شاهد دعوا نبودن داداشم و اون کثافت رو فرستادن بازدداشت!

خواهرم و خواهرش رو هم بازداشت.......

خیلی شوهرم ترسیده بود....داشت دیگه به گریه می افتاد.....چون گفتن باید اینجا بمونین و فردا برین دادسرا...برای دیه و پزشکی قانونی.....در مورد ضربه ای که به بابام زده بود

من رفتم بیرون که زنگ بزنم وکیلمون بیاد.

وقتی برگشتم تو بابام گفت برید تو مایشن تموم شد........

نگو وقتی من نبودم. شوهرم بابام رو صدا کرده و گفته بیاید یه جوری تمومش کنیم. شما مهریه رو ببخشین منم حضانت بچه رومیدم.

بابام گفته آفرین...حالا شدی مرد....

اونم گفته به شرط این که فافا هیچ وقت شوهر نکنه من میذارم همیشه بچه پیشش باشه...

بابامم پا شده که بیاد....اون گفته خیله خب....بشین.....باشه....قبول...شرطی هم در کار نیست.

خلاصه راضی شد که تمومش کنیم و بریم دنبال طلاق توافقی.....

اما بابای منم ساده.........ازش یه امضا نگرفت........................

رضایت دادن با داداشم و اومدن بیرون..............

عصرش زنگ زدن که بیاین صحبت کنیم.

بابامم رفت...........

زد زیر تمام حرفاش..........................................................

و گفت من به این بچه وابسته ام.............!!!!!


با چرب زبونی و دروغ رضایت رو از بابای من گرفت............وقتی اومد بیرون تمام حرفاش رو تکذیب کرد............


خیلی موقعیت خوبی بود که تمومش کنیم...........از دست رفت.......




اما من همش دل خودمو به این خوش میکنم که حتما قراره موقعیت بهتری پیش بیاد.......



***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

باهام لج افتاده چون فکر میکنه که من میخوام اونو تحت فشار بذارم تا مهریه بده..................


انقدر کوته فکره...........


امروز که یه کم با آه و ناله قضیه رو براش گفتم یه خورده رنگ نگاهش بهون عوض شد.....

اما بازم گفت ما خلاف قانون نمیتونیم عمل کنیم.....ون پدرشه و حق داره بچه رو ببینه
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
بابا عجب روانیهایی هستن اینا. به اون خواهر عوضیش می گفتی تو خودت بچه داری بترس از روزی که خدا به سرت بیاره.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
2803
ببین یه چیزی از همین مورد نمی تونین استفاده کنین؟ درسته رضایت دادین ولی بالاخره مدارک کلانتری مبنی بر ایجاد ضرب و جرح که هست.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
آره هست....ولی کار به دادسرا نرسید که بازجویی کنن و بی گناهی بابام و داداش و خواهرم معلوم شه...........

الان از دید کلانتری ما م اون روز مقصر بودیم.................


والا وکیلمون میگه دیگه به اون مورد فکر نکن
اون تموم شد...............




ولی حالا میبینی چرا بچه رو دوست ندارم بغل کنه....چون یه ذره مردونگی تو وجودش نیست.

چون وحشیه.....یعنی وحشی ان......................




خواهرش همون دفعه که دعوا شد هی به اون کثافت میگفت:

عزیزم برو باهاش حرف بزن....اون چیزایی رو که اینا تو کله اش کردن دربیار...براش همه چیو تعریف کن!!!!!!




یکی نیست بگه احمق....روانی...........بچه زیر 2 سال اصلا چه رو درک میکنه از این قضایا که من براش بیام تعروف کنم اونم تازه بیام آدمی رو نمیشناسه براش یه جور بدی توضیح بدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


انقدر گوسفند و بدجنسن......

من خداوکیلی هیچ وقت به جوجو بدشون رو نگفتم.............همیشه فقط تو گوششش میگفتم بابات نامردی کرد...همین......

تازه اینم درک نخواهد کرد....برای دل خودم میگفتم...............



حالا فکرشو بکن

این بچه 3-4 ساله بشه....

اون بیاد ببرتش.................تو مغزش هی بخونن که مامانت این جور.....بابا بزرگت اون جور........

این بچه گند زده میشه به اعصاب و تربیتش


دادگاه اینو نمیفهمه

خودتو بکشی هم نمیفهمه.........


خداوکیلی ن این عادت رو هیچ وقت نداشتم........


تا 100 سال دیگه هم بگذره من چیزی رو اضافه برای این بچه تعریف نمیکنم.....


همه چیز رو همونجوری که بود...........


اونا این اخلاقو شدیدا دارن...

همش دو به هم زنی........
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
وقعا من الان داشتم به این موضوع فکر میکردم

من هیچ وقت بد اون به اصطلاح پدر رو به این بچه معصوم نخواهم گفت

چون به محض این که به سن و سال جوونی برسه....اگه یه ذره بخواد بچه بدی باشه و حسرت کسی دیگه رو بخوره که پدر دارن.....اون وقت با من اول از همه بد میشه.............

از خودم بریده میشه...........




هیچ وقت بدش رو نمیگم


***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
شادی جونم انگار رفتی......

منم میرم..............


خیلی خسته ام.
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
2804
سلام فافا جون
خوبی عزیزم؟
واقعا تعجب میکنم از رفتار خانواده شوهرت
کاش بابات اونروز بدون تعهد و امضا ولش نمیکرد,اینجوری خیلی راحتتر بودی,هرچند به قول وکیلت دیگه گذشته
نظر وکیلت چیه,راهی نداره که زودتر همه چیز تموم بشه
اسمانِ ابیِ ارامش است
از کران تا بیکرانِ یادِ او
عزیزم به نظرم اونروز تنها نرو,اگر امکانش هست با یه بزرگتر برو ( البته بابا یا مامانت نباشن)
واینکه اصلا بهشون اهمیت نده. و عصبی نشو,اصلا باهاشون حرف نزن که یه موقع ازت اتو بگیرن
و اینکه احیانا اگر جر و بحثی پیش بیاد بچه طفل معصوم میترسه
اسمانِ ابیِ ارامش است
از کران تا بیکرانِ یادِ او
سلام هلیا جان

الان رفتم کلانتری بچ رو بهش دادم اونم بردش.................سوار ماشین شدن رفتن.....

منم اومدم خونه تا ساعت 12 شه برم بگیرمش...


بازم با گریه رفت....بمیرم براش.....


***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
2805
وکیلم میگه از طریق حق و حقوق دیگه ای که داری مثل اجرت المثل باید تحت فشار بذاریش..

اونم خیلی کمه........

مگه برای 2 ماه چه اجرت المثلی هست؟
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
در کل من به راه قانونی دیگه امید ندارم


غیر قانونی هم نمیکنم


فقط میمونه یه توافق و حرف زدن که امیدوارم به زودی زود انجام بشه....
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
امروز تا رفتیم تو کلانتری بچه ام از محیطش شناخت....

هی بیرون رو نشون میداد میگفت بریم....



بعدش هم که اون کثافت رو دید .... ترسید.....هی به من نشونش میداد و ناله میکرد.....




خدایا....................خودت یه کار ی بکن.................
***الهی و ربی....من لی غیرک***فروش تخته شاسی برای عکس ارزانتر از آتلیه با ارسال رایگان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=561837&PageNumber=1
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز