سلام فافاجون خوبی عزیزم من هر روز جمعه به یادت هستم با اینکه مادر نیستم اما میدونم خیلی سخته برات؛
یعنی این چند دفعه میره میبینش بازم غریبی میکنه؟کاش غریبی نمیکرد حداقل اذیت نمیشد تا تکلیفت روشن میشد اینجوری بچه بیچاره داره عذاب میکشه گناه داره ؛
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
الان صد در صد بردتش خونه خالش....
تا به همه این بچه رو نشون بده.......به همه فامیلاش......
بچه من خونه هیچ کس نمیره...حتی با من............................
فکرشو بکن....الان چه حالی داره.................محیط بسته و غریبه ....با آدمای غریبه..........وای
تا به همه این بچه رو نشون بده.......به همه فامیلاش......
بچه من خونه هیچ کس نمیره...حتی با من............................
فکرشو بکن....الان چه حالی داره.................محیط بسته و غریبه ....با آدمای غریبه..........وای
دیگه نه تنها غریبی میکنه........
ترس هم بهش اضافه شده.........
میدونه که من الان ولش میکنم و اون بغلش میکنه......
واقعا در عجبم....
بچه به این کوچیکی میدونست من الان میرم......دستمو سفت میگرفت.......................................خدا شرشونو کم کنه
ترس هم بهش اضافه شده.........
میدونه که من الان ولش میکنم و اون بغلش میکنه......
واقعا در عجبم....
بچه به این کوچیکی میدونست من الان میرم......دستمو سفت میگرفت.......................................خدا شرشونو کم کنه
ببخشید عزیزم....سلام یادم رفت
نمیدونم چرا انقدر ذوق داره بهمه نشونش بده..............؟
والا اون موقع که به دنیا امد جوجم...ن اصلا ذوق نداشتم به همه نشونش بدم.......
نظر دیگران برام مهم نبود
اصلا برام مهم نبود کسی این بچه رو ببینه یا نه........
همین که خودم میدیدمش کافی بود......
همین که پیشم بود حتی اگه همه دنیا نابود میشد برام مهم نبود....
نمیدونم این چرا میخواد این بچه رو به همه نشون بده...
که چی؟؟؟
بگه ببینید ...منم بچه دارم!!!!!
که چی بشه؟؟؟؟؟؟
تازه اونم با گریه....بچه رو ببره.....هی در ماشین رو بگیره که سوار نشه و این به زور سوارش کنه؟؟؟؟؟؟؟؟
که چی بشه؟؟؟؟
این به ن ظرتون پدره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
والا من مادرم...با این همه احساس دارم خفه میشم.....دلم نمیخواد حتی 1 ثانیه دستش رو ول کنم...........اون وقت وقتی میبینم که اون کثافت میخواد ایو بغل کنه ، بچه ام منو ببینه بیشتر گریه میکنه ول میکنم میرم.....
که حتی شده 1 ثانیه کمتر گریه کنه ، یا 1 ذره از شدت گریه اش کمتر شه......
اون وقت این مثلا پدر ، بچه ذجه هم بزنه ، خم به ابرو نمیاره..........
با این وضع یکی بیاد به من این آقای پدر نمونه ، این بچه رو دوست داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انقدر به فکر نشون دادن این بچه به کس و کار لامصبش هست و انقدر به فکر لجبازی با من هست که از این بچه فقط داره به عنوان یه سلاح اتفاده میکنه......................
الهی که تمام ناله های این بچه دامن گیرشون بشه.............
الهی تمام این بی رحمی هاشون گلوشونو بگیره................
الهی که هیچ وقت از هیچ قضیه ای لذت نبرن.................
الهی هیچ وقت خنده رو لباشون نیاد...................
الهی هیچ چیز تو دنیا خوشحالشون نکنه..............
الهی انقدر سرگرم بدبختی هاشون بشن که دیگه هیچ وقت نتونن به من و این بچه معصوم فکر کنن...............
والا اون موقع که به دنیا امد جوجم...ن اصلا ذوق نداشتم به همه نشونش بدم.......
نظر دیگران برام مهم نبود
اصلا برام مهم نبود کسی این بچه رو ببینه یا نه........
همین که خودم میدیدمش کافی بود......
همین که پیشم بود حتی اگه همه دنیا نابود میشد برام مهم نبود....
نمیدونم این چرا میخواد این بچه رو به همه نشون بده...
که چی؟؟؟
بگه ببینید ...منم بچه دارم!!!!!
که چی بشه؟؟؟؟؟؟
تازه اونم با گریه....بچه رو ببره.....هی در ماشین رو بگیره که سوار نشه و این به زور سوارش کنه؟؟؟؟؟؟؟؟
که چی بشه؟؟؟؟
این به ن ظرتون پدره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
والا من مادرم...با این همه احساس دارم خفه میشم.....دلم نمیخواد حتی 1 ثانیه دستش رو ول کنم...........اون وقت وقتی میبینم که اون کثافت میخواد ایو بغل کنه ، بچه ام منو ببینه بیشتر گریه میکنه ول میکنم میرم.....
که حتی شده 1 ثانیه کمتر گریه کنه ، یا 1 ذره از شدت گریه اش کمتر شه......
اون وقت این مثلا پدر ، بچه ذجه هم بزنه ، خم به ابرو نمیاره..........
با این وضع یکی بیاد به من این آقای پدر نمونه ، این بچه رو دوست داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انقدر به فکر نشون دادن این بچه به کس و کار لامصبش هست و انقدر به فکر لجبازی با من هست که از این بچه فقط داره به عنوان یه سلاح اتفاده میکنه......................
الهی که تمام ناله های این بچه دامن گیرشون بشه.............
الهی تمام این بی رحمی هاشون گلوشونو بگیره................
الهی که هیچ وقت از هیچ قضیه ای لذت نبرن.................
الهی هیچ وقت خنده رو لباشون نیاد...................
الهی هیچ چیز تو دنیا خوشحالشون نکنه..............
الهی انقدر سرگرم بدبختی هاشون بشن که دیگه هیچ وقت نتونن به من و این بچه معصوم فکر کنن...............
سلام فافا جون
گل پسرت چطوره؟
یه سوال: تو این دو سه جلسه ای که امیر علی اونارو میبینه ,هنوزم غریبی میکنه؟
الهی بمیرم,یعنی همش تو فکر این بچه معصوم هستم
خدا انشالله بزودی گره مشکلتو باز کنه
پسر نازتو ببوس
گل پسرت چطوره؟
یه سوال: تو این دو سه جلسه ای که امیر علی اونارو میبینه ,هنوزم غریبی میکنه؟
الهی بمیرم,یعنی همش تو فکر این بچه معصوم هستم
خدا انشالله بزودی گره مشکلتو باز کنه
پسر نازتو ببوس
سلام هلیا جون
خوبی؟
مرسی. پسرم هم خوبه
یه کم بهتر از دفعه اول شده.....اما بازم اصلا پیششون راحت نیست.....فقط حاضره بغل اون کثافت باشه و تو خیابون باشن....
باهاش سوار ماشین نیمشه
داخل کلانتری یا محیط بسته نمیره
البته همون تو خیابون بودنش هم فقط به این شرط آرومه که من یا یکی از اعضای خانواده منو نبینه....
وگرنه اصلا بغلش نمی مونه.....
هلیا جون....مرسی که به یادمی و برام دعا میکنی
به قول خالم: نمیدونم چرا برای چیزی که خدا خودش تو وجودمون قرار داده و ما هیچ کنترلی روی کم یا زیاد شدنش نداریم باید انقدر اذیت شیم.......
این حس مادری.....این عشق به بچه......این نگرانی و اضطراب همیشگی.....این دلی که با هر یه متر دور شدن بچه میریزه پایین....
اینا واقعا دست خودمون نیست..................
خدا خودش ما رو انقدر حساس و وابسته به بچه قرار داده............
حالا چرا به همین وسیله هم امتحانمون میکنه..............؟؟؟؟
خوبی؟
مرسی. پسرم هم خوبه
یه کم بهتر از دفعه اول شده.....اما بازم اصلا پیششون راحت نیست.....فقط حاضره بغل اون کثافت باشه و تو خیابون باشن....
باهاش سوار ماشین نیمشه
داخل کلانتری یا محیط بسته نمیره
البته همون تو خیابون بودنش هم فقط به این شرط آرومه که من یا یکی از اعضای خانواده منو نبینه....
وگرنه اصلا بغلش نمی مونه.....
هلیا جون....مرسی که به یادمی و برام دعا میکنی
به قول خالم: نمیدونم چرا برای چیزی که خدا خودش تو وجودمون قرار داده و ما هیچ کنترلی روی کم یا زیاد شدنش نداریم باید انقدر اذیت شیم.......
این حس مادری.....این عشق به بچه......این نگرانی و اضطراب همیشگی.....این دلی که با هر یه متر دور شدن بچه میریزه پایین....
اینا واقعا دست خودمون نیست..................
خدا خودش ما رو انقدر حساس و وابسته به بچه قرار داده............
حالا چرا به همین وسیله هم امتحانمون میکنه..............؟؟؟؟
امرز هم تولدم بود......هم روز عید بود..............هم به شدت نیازمند معجزه بودم و هستم..............
چقدر دوست دارم که خدا کادوی امسالم رو همون چیزی که دوست دارم بهم بده...............................
چقدر خدایا محتاج معجزه اتم........................
چقدر دوست دارم که خدا کادوی امسالم رو همون چیزی که دوست دارم بهم بده...............................
چقدر خدایا محتاج معجزه اتم........................
تولدت مبارک
خدا حتما حواسش به تو و پسر نازت هست
زندگیه ادم جوری پیش میره که بهش ایمان داری
اگر با همه وجودت باور کنی که خدا کمکت میکنه ,پس خدا کمکت خواهد کرد
من مطمینم این روزای سخت تموم میشن به لطف خدا
خدا حتما حواسش به تو و پسر نازت هست
زندگیه ادم جوری پیش میره که بهش ایمان داری
اگر با همه وجودت باور کنی که خدا کمکت میکنه ,پس خدا کمکت خواهد کرد
من مطمینم این روزای سخت تموم میشن به لطف خدا
بناز جون...منم از مین میسوزم
به خاطر همین دلم نمیخواد ببینتش....
چون براش پدری نکرده.....چون لیاقتشو نداره.....این همون نابرده رنجه که میخواد صاحب گنج بشه.....
تمام سختی هاش رو من بکشم.....اون وقت این تو روز خوشیش بیاد 2 ساعت احوال این بچه رو ناخوش کنه......کی چی بشه...............
من نمیدونم هدفش از این اومدن ها و رفتن ها چیه............
ولی امیدوارم تمام نقشه هاشونو خدا نقش بر آب کنه
به خاطر همین دلم نمیخواد ببینتش....
چون براش پدری نکرده.....چون لیاقتشو نداره.....این همون نابرده رنجه که میخواد صاحب گنج بشه.....
تمام سختی هاش رو من بکشم.....اون وقت این تو روز خوشیش بیاد 2 ساعت احوال این بچه رو ناخوش کنه......کی چی بشه...............
من نمیدونم هدفش از این اومدن ها و رفتن ها چیه............
ولی امیدوارم تمام نقشه هاشونو خدا نقش بر آب کنه
آسمانه جونم...
پستت پاک شد!!!!!!!!
ببشید...دستم خورد................اومدم پست اضافی خودمو پاک کنم...مال تو پاک شد
پستت پاک شد!!!!!!!!
ببشید...دستم خورد................اومدم پست اضافی خودمو پاک کنم...مال تو پاک شد
هلیا جون
ممنون به خاطر تبریکت.........
منم دلم به این خوشه که خدا رو دارم
ممنون به خاطر تبریکت.........
منم دلم به این خوشه که خدا رو دارم
آسمانه جان
واقعا راهی نیست.....ما با چند تا وکیل و قاضی حرف زدیم...............هیچ راهی نیست.....همه میگن صبر.......تا اون خسته شه......یا یه مدت بگذره که بفهمن روی این بچه حساسیت نداری وگرنه همش میخوان اذیتتت کنن
منم واقعا به هیچ کس اعتماد ندارم...........نه به خاطر این قضیه رضایت دادن بابام.....
کلا....خیلی وقته
آدما به درد این جور کارای حساس نمیخورن......
فقط باید خدا به دادمون برسه
منم به بابام خیلی گفتم...............خیلی..............................ولی چه فایده ....موقعیتی بود که از دست رفت. منم اگه هی بهش گفتم فقط به خاطر این بود که مبادا فرصت دیگه ای رو هم با سادگی از دست بده..............
من محکمم...............تا خدا رو دارم محکمم..................
وای از اون دقایقی که حس میکنم خدا بیشتر از اینکه با من باشه با اون ناپدره....................
اون موقع ها میشکنم...........
نه از اینکه خدایی ندارم.....
احساس بچه هایی رو دارم که تو خیابون گم میشن..............میترسم................
عزیزم تو برام دعا کن.......
موقع شیر دادن......
خودم که کارم شده دعا و امید داشتن به خدا....
بهترین کاره....
اما دممیخواد بیشتر تلاش کنم برای داشتن جوجم....
امروز هی با خودم میگم: نابرده رنج گنج میسر نیمشود.......................
باید سختی بکشم تا بتونم این هدیه خدا رو ، این بهشت زمینیم رو نگه دارم...................
این دفعه واقعا توکلم به خداست.
ت این 2 سال اهی توکلم و امیدم به بنده های خدا هم افتاده....................
اما این دفعه فقط امیدم به خداست...................فقط..........
خدا کنه شیطون گولم نزنه....
واقعا راهی نیست.....ما با چند تا وکیل و قاضی حرف زدیم...............هیچ راهی نیست.....همه میگن صبر.......تا اون خسته شه......یا یه مدت بگذره که بفهمن روی این بچه حساسیت نداری وگرنه همش میخوان اذیتتت کنن
منم واقعا به هیچ کس اعتماد ندارم...........نه به خاطر این قضیه رضایت دادن بابام.....
کلا....خیلی وقته
آدما به درد این جور کارای حساس نمیخورن......
فقط باید خدا به دادمون برسه
منم به بابام خیلی گفتم...............خیلی..............................ولی چه فایده ....موقعیتی بود که از دست رفت. منم اگه هی بهش گفتم فقط به خاطر این بود که مبادا فرصت دیگه ای رو هم با سادگی از دست بده..............
من محکمم...............تا خدا رو دارم محکمم..................
وای از اون دقایقی که حس میکنم خدا بیشتر از اینکه با من باشه با اون ناپدره....................
اون موقع ها میشکنم...........
نه از اینکه خدایی ندارم.....
احساس بچه هایی رو دارم که تو خیابون گم میشن..............میترسم................
عزیزم تو برام دعا کن.......
موقع شیر دادن......
خودم که کارم شده دعا و امید داشتن به خدا....
بهترین کاره....
اما دممیخواد بیشتر تلاش کنم برای داشتن جوجم....
امروز هی با خودم میگم: نابرده رنج گنج میسر نیمشود.......................
باید سختی بکشم تا بتونم این هدیه خدا رو ، این بهشت زمینیم رو نگه دارم...................
این دفعه واقعا توکلم به خداست.
ت این 2 سال اهی توکلم و امیدم به بنده های خدا هم افتاده....................
اما این دفعه فقط امیدم به خداست...................فقط..........
خدا کنه شیطون گولم نزنه....
اشکالی نداره عزیزم همین که خوندیش کافیه.
میدونی همه این روزا خوب و بد و سخت و آسون میگذره. واقعا هیچی ازش نمیمونه. همین که میدونی چکار میخوای بکنی و پاش ایستادی یه دنیا می ارزه. مطمئن باش امیرعلی مال خودته شک نکن.
الان مثل منی! من حتی واسه درددل کردن هم به کسی اعتماد ندارم حتی واسه مامانم هم حرف نمیزنم.
اما متنفرم از مردایی که عقده حقارت و انتقام گرفتنشون اینقدر قویه که حتی از بچه هم براش مایه میذارن. میدونی من فکر میکنم حالا که شوهرت امیرعلی رو برده و به فک و فامیلش هم نشون داده احتمال اینکه ازش دست برداره و مثل قبل بذاره بره ضعیفه. شاید حضانت رو به تو بده اما بعید میدونم از خیر دیدنش بگذره. کاش میشد بری یه جای دور...
میدونی همه این روزا خوب و بد و سخت و آسون میگذره. واقعا هیچی ازش نمیمونه. همین که میدونی چکار میخوای بکنی و پاش ایستادی یه دنیا می ارزه. مطمئن باش امیرعلی مال خودته شک نکن.
الان مثل منی! من حتی واسه درددل کردن هم به کسی اعتماد ندارم حتی واسه مامانم هم حرف نمیزنم.
اما متنفرم از مردایی که عقده حقارت و انتقام گرفتنشون اینقدر قویه که حتی از بچه هم براش مایه میذارن. میدونی من فکر میکنم حالا که شوهرت امیرعلی رو برده و به فک و فامیلش هم نشون داده احتمال اینکه ازش دست برداره و مثل قبل بذاره بره ضعیفه. شاید حضانت رو به تو بده اما بعید میدونم از خیر دیدنش بگذره. کاش میشد بری یه جای دور...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
