سلام دیشب تا حالا سرما خوردم شدید شوهرمم اصلا نگفت یا ببرمت دکتر یا ی قرصی بدمت صب پاشده بجایی ایکنه بگه مریضی میگه از غذا خو خبری نیست خودش بچم رفتن خونه مامانش اصلا ی زنگ نزد بگه مردی یا زنده ای بعد بچه داداشش خورده بود زمین هیچیش نبود اومد بردتش دکتر اون مهم تر از منه ک حتی سراغمم نگرفت واقعا چکار کنم با همچین شوهری
تقدیر به خودتون واگذار میکنم...اما یه حرفی هست...مولانا میگه که؟شما پشت سرمن حرف میزنید..غیبت میکنید ..ونمیتونید حرفاتون رو به خودم بگید از عاجزی مثل من می ترسید ...اما ازخدا نمیترسید .هر کسی ک از خدا نمیترسه من به خدا میسپارم....
تقدیر به خودتون واگذار میکنم...اما یه حرفی هست...مولانا میگه که؟شما پشت سرمن حرف میزنید..غیبت میکنید ..ونمیتونید حرفاتون رو به خودم بگید از عاجزی مثل من می ترسید ...اما ازخدا نمیترسید .هر کسی ک از خدا نمیترسه من به خدا میسپارم....