مادرم به دستهای خشک و ترک خورده و زحمت کشیده ات
به چروک های پیشانی و زیر چشم هایت
به تک تک موهای سفیدت
به عمر گرانبهایت
به بدن رنجیده خاطر و خسته ات
به تمام دردهای جسمی و روحی ای که مجبور به مدارا با آنها هستی
به همه اینها قسم
به همین روز، ساعت ،دقیقه قسم
بخاطر تو،بخاطر غم هایت،بخاطر عرق روی صورتت،بخاطر نگرانی هایت ،بخاطر شب بیداری هایت،بخاطر پرستاری هایت،تو را به آرزویت میرسانم....
بخاطر تو، خودم را به جایگاهی میرسانم که تو میخواهی
تا بتوانم تمام زندگی ام را،تمام دار و ندارم را به پایت بریزم و گوشه ای از محبت های بی پایانت را جبران کنم...
مادرم،
من، تنها دخترت ،تا آخر عمرم و اخرین نفس هایم کنیزت خواهم بود و گدا و تشنه محبت تو...
من را بخاطر تمام خوبی هایت که بی هیچ چشم داشتی بودند،ببخش...
سنگ صبورم،زیباترینم،مهربان ترینم،دوستت دارم....