اون چندبار تو عصبانبت (عصبانبت سنگین هم نه)
بهم گفته ازم خوشش نمیاد حالش ازم بهم میخوره
خودم حس میکنم از وقتی دوست دختر پیدا کرده برا خودش، دوست دخترش منو بد کرده
امروز همممه خونه ی عموم دعوت بودیم تا گوشت قربانی ک برا خودمون گذاشتم و تو فریزر بوده رو ماستیش بکنیم، یروزی کبابش کنیم
همه دور هم جمع شدن اینجا
ب مامانم گفته بیا بریم مامانم گفته نمیام ولی مهرماه(من منظورشه) رو باخودت ببر
ولی بابام گفته من حوصله ی اونو ندارم، یعنی من
الان خودشو داداشم رفتن
من و خواهر سه سالمو نبردن تیلی غصه میخورم چقدر خواهرم گریه کرد ک میخواد همراشون بره