از پوشک گرفتن بچه

عزیز دلم

 من خودم ناراحت نیستم اصلا 

زندگی با اون ادما و صبوری در بعضی مواقع و جنگیدن در مواقع دیگه به من چیزهایی آموخت که تو یه زندگی نرمال نمی آموختم

الان هم رها شدم از دستشون و خیلی زندگی جمع و جور خوبی دارم

خوشحالم که به رهایی رسیدی  

چرا شیر میخوره دو یا سه بار 

قبلا تا صبح پر میشد پوشکش

ی مدت دقت کردم دیدیم پوشکی ک شب میبندم خشکه صبح ک باز میکنم 

منم دیگ گفتم بذار شبا آزاد بذارمش 

ی شب خیار خورده بود قبل خاب ساعت 5 جیش کرد اومد بیدارم کردم با زبون بی زبونی و اشاره و گفتن کلمه جیش بهم فهموند جیش کرده 

شبایی ک سردی نخوره تا صب جی‌ش نمیکنه 

چه جالب