مریض شدم چندهفته است
گرسنمه اما چون پختن غذاندارم
اصلا دلمم غذا رستوران و..نمیخواد
توشهرغریبم نیستم مامانم وخانواده ام وخانواده همسرمم تویه شهریم
اما عجیب احساس غربت میکنم
دوست ندارم به کسی بگم برام چیزی بمزه
وقتی ادم مادرش نمیپزه خودش بااینکه اشاره کردم اصلا نمیتونم غذابپزم
نمیدونم چرااین شده
من ازون دخترام که مامانم مریض میشه شبها میرم پیشش حتی میخوابم روزی چتدبارزنگ میزنم چیزیش نباشه
ادمادارن سنگم میکنن سنگ
دعاکنید مهربون بمونم برا عزیزام حالمم خوب بشه