فکر کنم متوجه منظورم ندین معنی زندگی واقعی چیزی فراتر از این شعارایی که میدیم آخه فکر کن هر هفته دور هم جمع میشیم ولی من تو اون جمع تنهام با هر کی حرف میزنم بهم رو نمیده یا فکر کن چن نفری نشستن تو اتاق تو که میری حرفشون کمتر میشه بعد قطع میشه بعد پامیشن میرن باز تو یه نفر میمونی همش مجبورم سرم تو گوشی باشه نرفتنی هم مامانم زنگ میزنه گله میکنه ولی هر چند بار به هر کی حتی مامانم دردو دل کردم اونم موقعی که هر کدومو تنها گیر آوردم رفته به اون بقیه کاملا برعکسشو آمار داده اینو از رفتارشون میفهمم چیز خاصیم ندارم که بگم حسودی میکنن
درخواست دوستی ندین خواهشا آرامشم از همه چیز مهمتره برام خوشحال میشم با نظراتتون راهنماییم کنین
فکر کنم متوجه منظورم ندین معنی زندگی واقعی چیزی فراتر از این شعارایی که میدیم آخه فکر کن هر هفته دور ...
منم چون دردتو کشیدم میگم . نمونه کوچیکش اینکه الان داریم خونه رو باسازی میکنیم . به جایی اینکه بگن کمکی کاری ندارین هی گیر گیر چرا این هفته نمیاید اینجا . نمیبینن تا 11 شب داریم کارای خونه رو میکنیم . روز سرکاریم . کاری هم ندارن باهامونا . فقط میگن بیاین . اخرشم که اونجا کلی کار باید بکنم . تازه یه هفته بعد پرسیدن شبا کجا میخوابید ؟ کجا میرید .
بنویسید که این مرده به عشق - بر سر قبر خویش گریه نکرد - میلاد مزارش هم که رسید - غم را با دل خویش لمس نکرد
هرکسی هرجور دلش میخواد باشه مهم اینه که خودت باید خودتو قبول داشته باشی
دارم ولی همون هفته ی یه بار که میرم با رفتارشون تحقیر میشم اعتماد به نفسم میاد پایین حتی بچه هاشون منو هیچ حساب میکنن انگار قبلا باهاشون حرف میزدم یعنی کلی باید انگار نازشونو بکشی سنگین جواب میدادن بعدا دیگه هر وقت میرم اصن حرف نمیزنم خدا خدا میکنم زود شب شه برگردم خونه همش سرم تو گوشی تنهایی یه گوشه میشینم کار بودنی انجام میدم که سرم گرم شه
درخواست دوستی ندین خواهشا آرامشم از همه چیز مهمتره برام خوشحال میشم با نظراتتون راهنماییم کنین
شدم مث خودشون که بهم رو نمیدن دیگه یعنی هر چقدم تلاش کنم نمیتونم مث اونا زبون دار باشم و از خودم دفاع کنم ولی قبلا که هر چی میگفتن انجام میدادم یا باهاشون مهربون بودم رفتارشون خوب بود یعنی در حدظاهری
درخواست دوستی ندین خواهشا آرامشم از همه چیز مهمتره برام خوشحال میشم با نظراتتون راهنماییم کنین
منم چون دردتو کشیدم میگم . نمونه کوچیکش اینکه الان داریم خونه رو باسازی میکنیم . به جایی اینکه بگن ک ...
منم نرفتنی همش مامانم زنگ میزنه این دفعه چرا نیومدی در حالی که وقتی میرم هر کدوم بایکی گرم گرفتن و میگن و میخندن با منم هیشکی حرفی نداره منم تا روز شب شه ناراحت میشم شب با حال بد برمیگردم حتی شوهرمم خیلی وقته فهمیده میگه چرا هر وقت میری خونه ی مامانت دمق برمیگردی منم هیچی نمیگم یا میگم بچه ها خیلی بالا پایین میپردین سردرد گرفتم اخلاقشونم میدونه که هر کی چرب زبون تر و وحشی تره همه دور اون جمع میشن چون من آرومم هیشکی بهم اهمیت نمیده
درخواست دوستی ندین خواهشا آرامشم از همه چیز مهمتره برام خوشحال میشم با نظراتتون راهنماییم کنین
منم نرفتنی همش مامانم زنگ میزنه این دفعه چرا نیومدی در حالی که وقتی میرم هر کدوم بایکی گرم گرفتن و م ...
عملا بهشون میگم من . توجیه میکنن ولی حد اقل میفهن خر نیستم . فکر کن تو این بلبشو بابام به شوهرم میگه عید قربان گسفند برامون بگیر بده بکشن بیار . بردیم براش ولی خدایی عوض کمک این کارو میکنن . حد اقل بار نزارید رو دوشمون بابا .
بنویسید که این مرده به عشق - بر سر قبر خویش گریه نکرد - میلاد مزارش هم که رسید - غم را با دل خویش لمس نکرد
عملا بهشون میگم من . توجیه میکنن ولی حد اقل میفهن خر نیستم . فکر کن تو این بلبشو بابام به شوهرم میگه ...
من هیچوقت برا حل مشکلاتم ازشون کمک نخواستم حتی از مشکلاتی که دارم خبرم ندارن ولی اونا هم بار رو دوش من نزاشتن یعنی یه خرده رو بدم میزارن یه خواهرم یه شهر دیگه است هر وقت کار داشت بهم زنگ میزد منم براش انجام میدادم ولی از وقتی دیدم اون فقط موقع کار داشتن بهم زنگ میزد سر یه موضوعی دیگه کلا بهش زنگ نزدم الانم دیدنی همو فقط سلام علیک داریم بعدشم که همه طرف اونو گرفتن
درخواست دوستی ندین خواهشا آرامشم از همه چیز مهمتره برام خوشحال میشم با نظراتتون راهنماییم کنین