دقیقا
من قبلاً عین پیغمبرا بودم یعنی راضی نبودم یه مورچه زیر پام بمیره
اونقد تقاص پس دادم که سنگ شدم
هر کی بخواد پاشو از گلیمش درازتر کنه ساقطش میکنم
نمونش دیروز رفته بودم خیابون
توی مسیر یه ماشین مورب اومد جلوم نزدیک بود پام بره زیر لاستیک هیچی نگفتم
زنه که کنارش بود برگشت گفت برو کنار رد بشیم دیگه
گفتم چشمای کورتو باز کن ببین من آینه بغل دارم یا تو که سوار ماشینی؟
چپ چپ نگام کرد گفتم چیه؟نکنه چشات مشکل داره؟
شوهرش گفت خانوم بیا رد شو ببخشید
این ملت تا نپری بهشون درست نمیشن