وقتی اومد خونه مادرم راضی نبود
ولی من با اون نامردی ها و خون دل دادنا نمیتونستم ادامه بدم
وقتی فهمیدم با ز ن شوهر دار ریخته رو هم بیرونش کردم و اونم اومد سرم هوااااار شد ک باید پولمو بدی برم وگرنه نمیرم
منم گفتم من بی کس و بی پشت و پناه رو از همه چی انداختی نذاشتی درس بخونم نذاشتی کار کنم حالا اینا رو بدم بهت با ی بچه دو ساله چ غلطی کنم؟
پولو گذاشتم بانک باهاش سودشو میگرفتم ک بتونم گذران زندگی کنم
انقدررررررر باهام دعوا کرد انقددددرررررررر اذیتم کرد انقدرررررررررر مزاحمم شد و ابرو ریزی کرد انقدددددددرررررررررر ارازل گری کرد ک نگم براتون
از همونجا دیگه ازش متنفر شدم که واسع پول خیلی کم برای منی ک انقدر گذشتم از همه چیم تو زندگیش داره خونمم نیریزه
همش تهدید ب کشتن میکرد منو ک میکشمت آتیشت میزنم
در حالی ک هنوز مهریه منو باید میداد و نداده بود
میگفت برو قانونی معریه تو بگیر
منم میگفتم تو هم برو قانونی شکایت کن از من ک پولت دستمع
میگفت نه من شکایت نمیکنم میکشمت