سال ۹۵ یه آقایی قتلی انجام داد سر مسایل مالی طرفو کشت و شد قاتل
دخترای قاتل زمان وقوع قتل،۴ ساله و ۲ ساله بودن
خیلی تلاش برای گرفتن رضایت انجام شد
اما فایده نداد که نداد
چند وقت پیش زمان اجرای حکم رسید
اون روز قرار بود سه نفر اعدام بشن که یکیشون قاتل داستان بود
دختر بچه های قاتل به پای خانواده ی مقتول افتادن و التماس کردن که نزارن اونا بی پدر بشن 💔
فضا به حدی رقت بار بود که خانواده های اون دو تا قاتل دیگه از اعدام منصرف شدن و اون دو قاتل از پای چوبه ی دار نجات پیدا کردن
اما خانواده ی مقتول داستان رضایت ندادن که ندادن پدر و برادر مقتول دلشون به رحم نیومد و اون دو تا دختر بچه بی پدر شدند🖤 ولی گریه های این دو تا دختر اون دو تا قاتل رو نجات داد
تا اینکه برادر مقتول (همین که اهمیتی به التماس های دختربچه های قاتل نکرد) چند وقت پیش ناخواسته در یک نزاع قتلی مرتکب شد که الان در به در گرفتن رضایت خانواده ی مقتول هست
گاهی غرور انسان رو به کجا می کشه .....