صبح بود حدود ساعتای ۶ و نیم ایتا تو حالت خواب و بیداری ..ینی هم خواب میدیدم هم صداهای بقیه رو کع بیدار بودن تو خونه میفهمیدم
خوای دیدم رفتم خرم امام رضا بعد همونبعداز گشت و این داخل صحن دیدم یه قسمته که حیوون خونگیارو میبرن چون وورود حیوانات ممنوعه
بعد این بخش برا خود حرم بود
خانومای مسئول بردن حیوونا داخل جای مخصوص یه سگ جا گذاشت و منم گفتم چه بی مسئولیت
اگه سگ مردم گم بشه چی
که بعد یهو سگهرفت و از پله ها رفت پایین
یه جایی بود پراز پله
منم ترسیدم گم بشه ددییدم پشتش
کع خانم مسئول هم فهمید یکی سگا جا مونده و در رفته
بعدم سگه رفت رو پشت بودمومنم رفتم پیشش و اونجا پشتبوم ساختمون یکی از صحنا بود و خانومه اومد و گفت میتونی بغلش کنی و منم عاشق حیوونا سگو بغل کردم بعد نگاه گنبد کردم و دیگه یادم نمیاد
ولی سگه مال من نبود
کسی مفهوم این خوابو میفهمه؟؟؟
دیروز هماز امام رضا حاجت طلب کرده بودم