سلام بچه ها امروز یه داستانی رو شنیدم که اگر خود طرف رو نمی شناختم و زندگی خودش نبود می گفتم دروغ میگه خالی بندیه. اصلا در مخیله ام نمی گنجه همچین چیزی
اولین باری که این ماجرا رو خوندم انقدر شوکه شدم و هنگ کردم که نه تونستم نظری بدم نه چیزی بنویسم هنوز هم از به یاد آوردن این ماجرا رعشه تو تنم میفته خانوم زویا برای اثبات این ماجرا تا زمانی که به کسی صدمه ای وارد نشه باید پیش برید و واقعیتهای بیشتری رو کشف کنید چون با بیان این اتفاق و درگیر کردن ذهن کاربران و حتی خودتون این وظیفه بر گردن شماست که ماجرا رو با جزئیات بیشتری از واقعی یا غیر واقعی بودن تفکیک کنید و به ما هم خبر بدید اگر اون خانوم بخاطر مسائلی که تو زندگی براش پیش اومده توهم نزده باشه پس من با جرات میتونم بگم دیگه به چشمای خودم هم اعتماد نمیکنم باور کنید هنوز هنگم!!!!!!!!!!
من با بارانا موافقم با گفته های شما خانم ۱۶ سالگی ازدواج کرده قضیه هم مال ۲۰ سال پیشه جمعا الان ۳۶ سال داره با وجود دختر ۱۴ ساله و یه سال برای باردار بودنش میشه ۱۵ سال ۳۶_۱۵=۲۱ سال پنج سال با ۱۶ سالگیش فاصله هست که سه سال هم طلاق طول کشیده میمونه ۲ سال یعنی تو دوسال با اینهمه تعریف از شوهر اولش این اتفاق افتاده؟
مردای ایرانی
زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید
بجای شماره به او امنیت بدهید
اورا به مقصد مورد نظرش برسانید نه مقصد مورد نظرتان
بگذارید وقتی زن ایرانی,مرد ایرانی را در کوچه ای خلوت میبیند
احساس امنیت کند :نه احساس ترس
بیاید فارغ از جنسیت
کمی هم مرد باشید
ویولت جان پیامم رو جوابی نداده. با یه دوستی که کار مشاوره انجام می ده تماس گرفتم به طور خلاصه فقط جریان رابطه پدر و دختر و دونستن خانم رو گفتم، گفت این مساله وجود داشته اما رضایت دختر توی این آزارها بسیار کم گزارش شده وجود داشته حتی توی ایران ولی رضایت دختر... ضمن اینکه بهم گفت اگر رفتم ببینمش مجددا حتما توی یه جای عمومی باشه یا اگر عمومی نبود کسی کنارم باشه که با همسرم صحبت کردم یه دیقه می گه نکن نرو معلوم نیست چیه دو دیقه بعد میگه نکنه راست بگه یا نکنه نیاز به کمک داشته باشه.
جدی می گم کسانی که این مساله رو باور کردین به نظر شما واقعاً پیگیری کنم یا نکنم یعنی درگیرم نمی دونم درسته کارم که پیگیری کنم، بعدش ممکنه اتفاقاتی بیوفته که نمی دونم چیکارش کنم