2777
2789
عنوان

اصلا هنگ کردم نمی دونم چی بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 145384 بازدید | 293 پست
عجیب نیست شنیدن این موضوع
زنا محارم هم زیاد شنیده شده و متاسفانه زنا ضربدری که مد هم شده
اما جای عجیبش اینجاست که این خانم یه خانم بی سواد و خونگی نبوده که از ترس شوهرش صداش در نیاد ایشون تو اجتماع بوده وقتی دیده دخترش مورد تجاوز قرار میگیره راحت سکوت کرده حتی نخواسته ببینه دخترش چه آسیبی خورده و کمکش کنه
یه دختر بچه 10 سال چی حالیش میشه ایشون سکوت کرده تا دختره 14 سالش شده
پس این دختر حق داشته از مادرش متنفر باشه چون چشمشو رو همی چی بسته بوده مشکلات بچشو ندیده
مامان نی نی من به سوالات مامان ریحون جواب دادم می تونین به اونها رجوع کنین نکنه منتظر موندن همسر من هم خیلی عجیبه؟ یعنی واقعاً واقعاً مردی که هوای همسرش رو داشته باشه تا حالا ندیدین؟ یعنی انقدررررر عجیبه؟ خنده ام میگیره از بعضی حرفاتون. من این جاهایی از نوشته اش رو نوشتم که لازم دیدم ضروریه دیروز هم وقت نداشتم کلمه به کلمه بنویسم تا احساساتی که توش نوشته شده رو براتون بیارم اما خودم دارم می خونم. و گفتم می خوام خودش رو ببینم شاید چیزی دستگیرم بشه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

واقعاً میگم نه دوست دارم سرکارم بزارن نه دوست دارم کسی رو سرکار بزارم. من خودم حقیقت داستان رابطه پدر و دختر رو باور کردم اما میخوام بفهمم آیا اغراق توش هست یا نه واقعاً همینی هست که میگه. و ینکه یه حسی به این خانم دارم فکر می کنم اگر راست بگه چی؟ اگر دروغ گفته و نیاز به حمایت و درمان داشته باشه چی
زویا من راست و دروغ حرفاتو نمیدونم ولی مردی که زنش رو دوست داشته باشه و نگرانش باشه دیگه اجازه رفت و آمد با یه آدمی با چنین شرایطی رو به خانومش نمیده والا شوهر من خیلی هم دوستم داره و خیلی هم خودمو داره برا همین اجازه نمبده وارد خونه هر کسی بشم که نمیشناستش
من به هیچ عنوان منکر این قضیه نیستم که تو کشور ما زنا با محارم وجود داره صد در صد هست ولی متاسفانه شما داستان رو دقیقا شبیه یه رمان تعریف کردین و به نظر می رسه فقط نویسنده هستین و داستان ساخته تخیلتونه نمیخوام بگم حرفم واقعا درسته، ولی اون چیزی رو میگم که از،حرفاتون برداشت کردم بقیه دبگه قضاوت با خودشونه
مامان ریحون نمی دونم مرد شما از چه نوع مردایی هست یا مردای دیگه چجورین. من اول اول صحبتام گفتم که همسرم اولش گفت نرو نمی دونی چیه بعد گفت خودم می برمت. و حتی اونجا وایساد تا من بیام. بعد که بعضی از نوشته های خانم رو خوند گفت این آدم شک برانگیزه. حتی گفته هاش رو اینجا بیان کردم. و در نهایت باهاش مشورت کردم تا یه کارهایی تا یه حدی انجام بدم که اینجا هم گفتم. مرد من از این نوع مرد ها است شما رو نمی دونم.
من این داستان رو نوشتم طبق خواسته خود طرف. من نه رمان نویسم نه دلم می خواد اسم داستان واقعی و درد یه نفر رو بزارم رمانی که خب حالا یه سری هم سرگرم بشن. منم یه شنونده از این داستان بودم و حتی حالا خواننده برگ برگ دفترشم. دلم می خواد بیشتر ازش بدونم منم دلم می خواد واقعی بودن یا نبودنش رو بررسی کنم. خودم دارم می رم دنبالش. حس کنجکاوی و یه حس تعهد به اون خانم دارم. اگر هم با جزییات کامل ایشون و کارشون رو توصیف نکردم چون احتمال شناختشون شاید اینجا می بود برای همین محرمانه رفتار کردم در مورد کار کنونی شون اگر بخونید میبینید هیچ جا ننوشتم که کارش چیه. من از خودم مطمئنم که این داستان تخیل ذهن من نیست. بقیه اش با دوستان
فقط من یه چیزی تو دلم مونده اونم بگم قول میدم دبگه هیچی نگم من فکر میکنم شما داستان های رمان نویس،مشهور خانوم «زویا پیرزاد» رو هم زیاد می تونید که حتی اسمتون رو هم زویا گذاشتین با آدمهای زیادی نشست و برخاست داشتم وکه دارم ولی تا حالا ندیدم کسی انقدر با جزئیات ماجرایی رو تعریف کنه هنوزم تو کف شیرینی کشمشی و میزعسلی و دیالوگهای ماندگار اول داستانم
مامان ریحون متاسفم برات که بعد از این همه توضیح باز هم این حرفارو می زنی. من از هیچ توضیحی دریغ نکردم. زویا یعنی زندگی. این اسمیه که برای کودکم خواهم گذاشت اسم اصلی خودم مانند شما که اسم اصلیتون این نیست، چیز دیگه ای هست. اگر هم فکر می کنین که رمان هست از خودم هست اوکی گزارش بدین بزارین تاپیک بسته برام مهم نیست من کاری که ازم خواسته بود رو انجام دادم. بقیه اش هم به خودم مربوطه. اینجا شما و امثال شما رو زیاد دیدم. همین باعث میشه دیگه همچین جایی هم نیام حتی سر بزنم.
همه مجبور نیستن حرف‌ شما رو باور کنن شما که تاپیک میزنین باید پذیرای نظرات مختلف باشین اگه دنبال جایی میگردین که هر حرفی زدین تایید بشه، بعید بدونم بتونید پیدا کنید اگه من بگم شما راست میگی بهترین آدم دنیا هستم امثال شما هم تو این دنیا کم نیستن شمایی که تحمل حرف مخالف نداری بهتره تاپیک نزنی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792