مامانم از اول در جریان اختلافا بود چون همه چیو میگفتم بهش ولی خب گاهی ی حرفایی میزد ک پشیمون میشی و آهش میگیره و فلان(بااینکه مشکل از خودشون بود فقط تقاضای طلاق بامن بود)
بابامم از اول مخالف شدید بود ولی سعی کردیم راضیش کنیم با حرف زدن از مشکلات مهم که خب راضی شد خداروشکر.این وسط مشاوره قسمت بزرگ ماجرا بود ک تقریبا بار بزرگی از رو دوشم برداشت چون هرجا هرکس هرچی میگفت میگفتم تصمیم خودم و مشاورم بود که دیگه چیزی نمیتونستن بگن و حتی مامانم مشاور راضی کرد ک باز مامانم بابامو راضی کرد!شما کدوم شهری؟