2777
2789
عنوان

خاطره

281 بازدید | 80 پست

سلام دوستان 

خواستم یه خاطره تعریف کنم

دخترم تازه فوت شده بود و من دنبال یه چیزی بودم که حالم رو خوب کنه و از اون حال و هوا دربیاره 

دلم یه حیوون خونگی میخواست 

بز کوچولو خیلی دوس دارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اتفاقی تو راه یه آقایی دیدم 

چندتا داشت 

گفتم چنده گفت 150

نگاهشون کردم 

اونی که به بند بود رو گفت این خیلی خوبه

گفتم من اون قهوه ای رو میخوام

گفت نه این خیلی حرف گوش کن هست 

دیدم میخوات تحمیل کنه راه افتادم رفتم

آقا هم خواست به راهش ادامه بده همون بزک لج کرد پاش رو سفت کرده بود گردن عقب می‌کشید 

آقا هم هی قیمت رو نیاورد پایین

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792