بچه ها من اوضاع خیلی بدی دارم ۲۵ سال سن دارم یکبار ازدواج کردم و ازدواج خیلی بدی داشتم ۴ سال پیش و جدا شدم مادرمو ۳ ساله از دس دادم خیلی تنهام و حالم بده حدود ۶ ماهه از خونه پدرم اومدم خونه مادر بزرگم چون با پدرم رابطه خوبی نداشتم و هروز دعوا بود با ی نفر ۳ سال پیش آشنا شدم و اومد خواستگاریم اما بابام گفت باید همه مخارج تورو بده و ردش کرد اما هنوز باهاشم این پسر خونه خوب داره ماشینم داره اما شغل ثابت هنوز نداره …خودمم شغلی ندارم ..خبلی احساس تنهایی دارم و حال بدی دارم …زنذگیم خون شده ..،با این پسر هستم و در ارتباطم فقط انگار عقد نکردم چون بیرون پارک نمیدونم با خانوادش برم بیرون همش هس اما خب …من الان بنطرتون ازدواجم با این ادم درسته که شغل نداره منم شغل ندارم ؟ من خودم فقط ی ماشین دارم ..اونم با پول طلاهام خریدم یکمی هم پول که مبل جهازم هس که فروختم مبل هامو ..الان میدونین خیلی من ادم شکاکی هستم کلا که طرفم کجاس الان چیکار میکنه دلم میخواد پیشش باشم اما خب اون میگه بابات گفت نه و دیگه نمیام فعلا اما من میگم عقد کنم یعنی چیکار بکنم؟