رفتم کادو براش خریدم یه لباس امدم خونه با شوق و ذوق دادم بهش میگه نمیخام اصلا نگاهشم نکرد ن دعوایی کرده بودیم ن هیچم فقط خیلی بی احساس و سرده احمقه اصلا محبت بلد نیست منم گفتم شعور تشکر نداری دل ادمو نشکن من با ذوق برات خریدم رفتم گریه کردم الان هی حرف میزنه جوابش نمیدم فکنم فهمیده کارش بد بود ولی انقد مغروره ک حاضر نیس بگه ببخشی