وای خدا حالم بد شد از کاراشون
بدم میاد از این مادرا
باور کن من خودم اونننننقد حساسم رو اینقضیه مهمونی رفتن که الان امشب مهمونی دعوت بودیم خونه خاله همسرم ولی چون پسرم۴ ماهشه گریه میکنه نرفتم گفتم کوفت میکنه مهمونی رو ب همه مون
یا خونه مامانم میرم مامانم خودشو میکشه بچه رو یکم باز بذارم پوشک نکنم قبول نمیکنم میگم میرم خونه خودم بازش میذارم کثیف شد خونه خودم کثیف شه ،یا شیرخشک درست میکنم پشت بندش پارچه دستمه مورچه جمع نشه روی پودرهاش اگه ریخته رو کابینت .
نمیفهمم بچه های گنده شونوطور از اول با بیخیالی بزرگ کردن و حالا این شده و نمیتونن جمعش کنن