2777
2789
عنوان

وقتی بچتون بی ادبه نرین مهمونی

| مشاهده متن کامل بحث + 1018 بازدید | 53 پست

والا منم بچه سرتق و بی ادب واسم غیرقابل تحمله

بارالها... از کوی تو بیرون نشود پای خیالم، نکند فرق به حالم... چه برانی، چه بخوانی... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی... نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی، در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی... پشت دیوار نشینم چو گدایی بر سر راهی، کس به غیر از تو نخواهم... چه بخواهی چه نخواهی... باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی... 


دیدم اینا که به روی خودشون نمیارن گفتم سامیار جان شما بزرگتری بیا پایین خواهرتم یاد بگیره مبل جای بپر بپر نیس 

اومد پایین و اینقدررررررر گریه کرد که مامانش گفت برو عزیزم فقط ارومتر بپر 

وااااااای باورم نمیشه چرا اینقدر بی شخصیتن ملت 

تا اینکه خورد به یه گلدون بزرگ که افتاد 

ولی نشکست روی زمین نخورد گیر کرد به مبل جلویین سریع پا شدم گرفتمش 

دوباره بچشون زد زیر گریه که کسی بهش چیزی نگه 

مامانشم هییییییچ به روی خوش نیاورد 

من نمیدونم برم یا بمونم کاری بکن 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حالا اینارو ول کن من سه تا دختر دارم ۴و۸و۱۲ ساله پارسال که کرونا بود نمیتونستم کلاسی ببرم ثبت نامشون کنم دختر دومین رفته با یکی همسن خودش دوست شده هر روز میاره خونمون یعنی دیگه چی میتونم بگم که کلا پدرمو درورده

هوم

نظر میانه نداره؟ 

باید بهش یاد بدن قبل مهمونی

ولی خوب دست کردن تو ظرف میوه و اجیل اشکال نداره اگه مثلا میوه برداره... 

یا اجین

به کم لچه ها تو خوردن شلختن  

اگه از قصد برداره بپاچه و...  مادر پدرش باید جلوشو بگیرن


اسی ببخشید ولی نمیدونم چرا حس میکنم خیلی  عصبانی هستی الان

ازت ترسیدم😐با اینکه دورم

تعریف کن ببینم


پس مهمونی نرن  بچه اوردن بقبه که نبتید تو زحمت و اذیت باشن  یا هم بچشونو مودب بار بیارن& ...

خل این راهکارات خوبه نه اونی که خودت تو تاپیکت زدی اصلا عاقلانه نیست که واسه مهمونی رغتن بچشنو بدن یکی واسشون نگه داره

تیکر به وقت سه سالگی دلبندم .......خدایا کمکم کن هیچکسی جز خودت ندارم دوستای مهربونم اگه خواستید برام صلوات بفرستید انشالله همهگی حاجت روا بشید یاحسین جانم یا حضرت محمد دامن منتظرها با اولاد صالح سبز باشه یاحسین جانم درگیر عدد شش شدم اقاجان ای به قربان شش ماه زهرا من به قربان شش ماهت حسین جانم کشتی نجات ممنونم من و به الله وصل کردی اقاجان (نی نی من داره لود میشه  � اینقد درصد دیگه مونده 🤭🤗😍❤💋💋💋 یه صلوات واسش میفرستی ) خدایا شکرت نینی منم دنیا اومد ..بعد از تحمل روزهای سخت از دست دادن جنین شش ماهه ام خداوند مهربان این دخترمو از گلهای بهشتی به اغوشم رسوند دوستای خوبم التماس دعا دارم از همه تون ❤😍❤❤ . تیکر به وقت یک سالگی   به زودی دخترم یکسالش تمام میشه روزهای سختی را گذروندم روزهای پرازاسترس و الرژی دخترم اما گذشت اللن دخترقشنگم روبروم خوابیده و هفته دیگه تولدشه من واقعا هنوزم باورندارم که این گل زیبا مال منه با تمام وجودم دوستش دارم بندبند دلم به خنده علیه اون وصله و نگاهش که دوتا تیلع مشکیه تو صورت سفیدش برق میزنه دخترزیبای من تولدت مبارک مامانی حتی اگه بمیرم رویای داشتن تو قشنگترین خاطره در اعماق قلب منه ممنون خداوند قادرو مهربان هستم 
پس مهمونی نرن  بچه اوردن بقبه که نبتید تو زحمت و اذیت باشن  یا هم بچشونو مودب بار بیارن& ...

آفرین موافقم 

دختر پسرداییم اونقد بی تربیته ک ۲/۵ سالشه بهش گفتم عزیزم کیفت چقد خوشگله میدی به من ؟(با محبت و شوخی گفتم ) برگشت شصتشو نشونم داد گف این مال تو 

دیگه پسر داییم و زنش رو نخواستم ببینم بااین طرز تربیتشون 

پدر و مادر باید ادب رو به بچشون یاد بدن و مواظب باشن مردم رو اذیت نکنه... و اگر فحش داد و یا کار زشت انجام داد تنبیهی براش در نظر بگیرن. امااا یادمون نره یه کودک کنجکاوه دوست داره به همه چی دست بزنه. حوصله نداره یه جا بشینه حرف بزرگ تر ها رو گوش کنه. پر از انرژیه... ربطی به بی تر بیتی و بی ادبی نداره. باید میزبان ها هم یکم درک کنن


ولی باباشون دعوا کرد که دیگه نرین روی مبل بپر بپر 

سامیار بعد کلی جییییغ اروم شد دخترشون همینجور گریه میکرد  

مامانش  برد تو خونه بگردونه اروم شه 

دیدم بچه رو برده تو تو آشپزخونه رو داره نشون میدهههههه بعد دخترش در یخچالو باز کرد اولش همینجور داشت نگاه میکرد تا صدای یچخال دراومد 

البته زیاد طول نکشید ولی یخچال زود صداش درمیاد 

بهش گفتم فلانی بیاین اینجا کارتون بزارم براش سرگرم شه مادره اومد بیاد بچه دست انداخت تو یخچال کیک درست کرده بودم برای خودمون

دست انداخت همونو بگیره بخوره بکشه جلو نمیدونم دیگه چیکار کنه که نتونست بگیرش فقط اومد جلو افتاد 

هم کیک کاملا حروم شد هم ظرفش شکست دوباره دخترشون گرررریه و جیغ بلند مادرش هم قربون صدقه که بچم ترسید و .... 

یعنی کارد میزدن خونم درنمیومد دید من ناراحت شدم  دخترشو  داد همسرش گفت خودم جمع میکنم

گفتم نه عزیزم نمیخواد بعدا جمع میکنم ولی من دوس ندارم کسی بره سر یخچالم خندید گفت بچه اس دیگه گفتم عزیزم شما بردینش تو اشپزخونه

رفت کنار همسرش نشست و باد کرد 

بعد هم متلک مینداخت که خب بچه ان ادم مهمونشو با بچش میخواد و من هرکس بیاد خونم هرکاری هم بکنه هیچی نمیگم و ...



من نمیدونم برم یا بمونم کاری بکن 

هی گفت و گفت

منم گفتم عزیزم خب کار اشتباهی میکنی دیگه مهربونی زیادم برای خود بچه ها  خوب نیس پس کی باید ادب رو یاد بگیرن 

اونم گفت واااااا مگه بچه های من بی ادبن منم گفتم نه کلی گفتم که میگی به بچه هیچی نباید گفت


دیگه جوابی نداد 

شامم موندن بچه هاشون هررررکاری هم خواستن سر شام کردن دست کردن تو پارچ نوشابه 

مرغ رو از توی دیس با دست برمیداشتن میذاشتن سرجاش 

که من باز گفتم سامیار جان اونی که دست زدی بزار تو بشقابت بخور عزیزم برنگردون توی دیس


خلاصه موقع رفتن برگشت گفت عزیزم خوب کردی بچه دار نشدی تا الان تو حوصله بچه رو نداری 

منم میخواستم بگم اره حوصله بچه ی شلوغ و بی ادب رو ندارم که گفتم ولش کن مهمون خونمه چیزی نگم لبخند زدم و رفتن 

الان میبینم چقدر همه جا رو به هم ریختن 

دستای خامه ایشون رو به مبل زدن کیوی پوست کنده شده انداختن اینور اونور 

اصلا حوصله ندارم جمع و جور کنم 

من نمیدونم برم یا بمونم کاری بکن 
ما بچه دخترداییم اومد از تموم شیرینی های تو دیس ی گاز زد گذاشت تو دیس باز  ما همه رو ریختی ...

وای خیلی زشته تو این گرونی مهمون مام اومد کلی شکلات برداشت گاز زد گذاشت کنار شام سالاد و بورانی و همه رو قاطی کرد نخورد چرا اصلا حواسشون ب بچه هاشون نیست یا دستمال کاغذی همینطور برمیداشت منم پشتش میرفتم برمیداشتم که کثیف نش میذاشتم جیبم متنفرم از این بچه ها

پروفایلم عکس خودمه لوطفا کپی نشه مخسی😘              سلاااااام دوستانمن داری دو عدد کاربری پیش از این بودم ولی خوب خودم دکمه خروج زدم  و الان یادم نیست رمزموخوب من یک عدد دختر 17 ساله هستمساکن تهران هستمفنچ زبون درازمخوش خنده شیطون و جیغ جیغورشتم ریاضیه  و علاقه خیلی خیلی زیاد به بازیگری دارم و اینکه الان کلاسشو میرم و برای نقشم دارم تمرین میکنم سوالی داشتین که بتونم کمک کنم درباره بازیگری  حتما جواب میدم و در آخر برام صلوات بفرستین عاشقتونم 😘
هوم نظر میانه نداره؟  باید بهش یاد بدن قبل مهمونی ولی خوب دست کردن تو ظرف میوه و اجیل اشکا ...

خخخخخ اره واقعا عصبانیم 

تعریف کردم 

بیشتر از بچه ادم از پدر و مادرش حرص میخوره 

من نمیدونم برم یا بمونم کاری بکن 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز