خیلی نگران بودم که نکنه وارد هفته 41 بشم چون شنیده بودم بچه دیر به دنیا بیاد ممکنه مدفوع کنه ودیگه زایمان طبیعی میسر نیست.چند روز بود که به شوهرم میگفتم میخوام موهامو رنگ کنم که برای ورود پسرم سر و وضعم مرتب باشه(دکترم هم مخالفتی نداشت) ولی شوشو میگفت نه ممکنه ضرر داشته باشه واسه نی نی .فقط کوتاهش کن.خلاصه صبح شروع کردم به نظافت منزل که تا ظهر طول کشید خیلی خسته شده بودم ناهار که خوردم با خواهر شوهرم رفتم ارایشگاه که خیلی شلوغ بود شوهرمم تند تند زنگ میزد که خسته میشی نمیخواد کوتاه کنی الان میام دنبالت منم میگفتم چیزی به نوبتم نمونده.خلاصه خواهر شوهرم موهاشو دکلره وسفید کرد ومنم موهامو مدل فشن کوتاه کردم که خیلی بهم میومد وهمه تعریف کردن.تا کارمون تموم شد ساعت 9شب شده بود از بس نشسته بودم پاهام درد میکرد.سریع برگشتیم خونه وشوشو گرسنه بود.مشغول درست کردن کتلت شدم وشام خوردیم.
همه بشرند اما فقط بعضی ها انسانند