من متاسفانه ازدواج دومم هست دوساله
ازدواج اولم همسرم پارانویا داشت بیماریشو مخفی کرده بود مدام شک داشت وکتک میزد ،ازدواج دوم همسرم دوتا دختر داشت خودمون باهم خوب بودیم ولی متاسفانه دختراش خیلی اذیتم کردن حتی کتکم زدن ،ولی ازهمسرم ناراحتم ک کاری جز دعوا کردنشون نکرد ،مدام میگفت اگه به اینا بگم بالاچشمتون ابروعه مادرش میره شکایت ،متاسفانه همه ی فشار رومن بود ،عاشقم بود ومنم بودم ولی ازاینکه نمیتونه مدیریت کنه ،ناراحتم حتی دخترش توروی خودشم وایمیسته درصورتیکه من تاحالا اونجوری با شوهرم برخوردنکردم