الانم خونه تکونیه نزدیک عید
دیروز مجبور شدم رفتم باهاش فرش شستم جاریم هم بود
از دیشب کمر دردم
یکی دوماهه هم از سقطم میگذره ولی انگار نه انگار نباید کار سنگین کنم یه روز اومد خونه همسرم نبود
بهش گفتم با این اوضاع من پا ظرف شو وایستم گمرم به درد میاد گفتم خوبه فرش های ما تمیز امسال نمیشورم
باز اگه نمیرفتم کلی حرف در میاورد میگفت خونه کناریمه نکرد بیاد کمک کنه ابن عروسم با دوتا بچه کوچبک کمک کرد اون نکرد