نمیدونم چند سالته و دلیل اصلیت برای این کار چیه
ولی دوستم من روزانه با چندین هزار نفر سروکار دارم که ارزوشونه یه قلب سالم پیدا بشه و بتونن پیوند بزنن رویاشون اینه که بتونن رو پاهای خودشون وایسن و راه برن چند ماه پیش یه دختر ۱۸ ساله خودکشی کرده بود اورده بودنش بیمارستان دست پزشکشو گرفته بود داد میزد اشتباه کردم نجاتم بده ولی دیر رسیده بود و دیگه کار از کار گذشت...
تو شاهکار خدایی خیلی حیفه که خالقت سلول به سلول بدنتو تو نهایت خلاقیت و دقت طراحی کرده و تو با ذهنی که خدا بهت داده تا عاقلانه فکر کنی و زندگیتو نجات بدی تصمیم به تموم کردنش کردی؟
راستشو بگم منم یه روزی جای تو بودم ولی الان که بهش فکر میکنم خندم میگیره حتی میترسم از اینکه من چطوری اونموقع دوست داشتم بمیرم و میخواستم اینکارو کنم
نمیدونم مشکلت چیه نمیخوام حرف شعاری بزنم و بگم پاشو زندگیتو تغییر بده و... چون میدونم زندگی ناملایمات زیاد داره فقط یه چیزی من همه زندگیمو به یه سخن بسنده کردم با این امیدوار شدم
خالقمون میگه:
اگه بنده ای با همه وجود فقط از من چیزی رو بخواد و بهم رو بیاره از کارش چاره جویی میکنم حتی اگه تمام اسمان و زمین علیه اش پاشن...
بهش رو بیار راه نجاتت اینه نه تموم کردن این دنیات و شروع یه زندگی وحشتناک ابدی