چون باهاش زندگی نکردی.ممکن بود تو زندگی چیز دیگه ای میشد.من اخرش بهمثابت شد اگر باهاش ازدواج میکردم اونکاری که کرد با همسرش نمیتونستم تحمل کنم ولی خوب توتمام مدت با همبودنمون حتیدعواموننمیشد.خیلی ازش یاد گرفتم
او رفته...ومن مانده ام کافیست؟یا که بیشتر شرح دهم دلیل دیوانگی ام را؟