غمگین ترین مکالمه ای که داشتین چی بوده؟؟؟

دایی عزیزم آخرین بار اومدن خونه ی مامانم بالا بودن من زیر زمین خونه مامانم میشینم، بهم گفتن نیا بالا کروناس و خطر داره بچه ی شیر و فلان.... نرفتم تا اخرین لحظه رفتم داشتن میرفتن خونشون یه شوخی کرد و خندیدیم و دیگه ندیدمش  کرونا گرفت و فوت شد دلم براش یه ذره شده نمیتونم ببینمش 😭عمه ی عزیزم که وقتی خبر بارداریمو فهمید با چه ذوقی بهم تبریک گفت و صدای خنده هاش تو گوشمه،بچم چند ماهش بود  یهو گفتن سرطان داره بابام گفت بیا بریم ببینش شهر دیگه بودن  نرفتم بخاطر بچه ی شیرخوارم و کرونای لعنتی  و صد افسدس که دیگه اصلا نتونستم برم ببینمش حتی واس تشییع جنازه ی هیچکدومشون نتونستم برم هردوشونو به فاصله ی یه هفته ازدست دادیم  خدا لعنت کنه اونیکه کرونارو دراورد.

لطفا واس شادی روحشون و همه ی اموات  فاتحه و صلوات بفرستین. 

دلم گرفت🥺

و منی که عید با بابام قهر بودم و ۱۳ بدر نرفتم پیشش شهرستان چند روز بعدش خبر فوتش آتیش به دلم زد😭😭😭😭 یا بجای اینکه پیش خواهرم باشم فقط خاکش و دیدم حتی صورتشم ندیدم آخ آبجی آخ 

تو مراسم فوت داییم زنداییم بغلم کرد گفت داییت رفت، حالا وقتی میایین خونمون داییت نیست 😔 نمیدونست ک خودش هم چند ماه بعدش  آسمونی میشه ،چقدر دلتنگشونم

چقدر درد آوره این دردها ،انگار یه تیزی فرو میکنن تو قلبت هی روش میکشن 🖤

😭😭😭😭😔😔😔

تازه عروس بودم واس مادر بزرگ پدریم روز مادر بردم موند سال بعدش ۳  ۴ روزی مونده بود ب روز مادر خالم و اینا جم بودیم زنگ زدم گفتش چرا نمیایی ی سر بزنی ب ما گفتم ۳ ۴ روز بعد روز مادره میام قط کردم خالم گفت روز مادر یسال ببری هرسال باید ببری  بزار  ی ۶ ۷ روزم بگزره ب ۶ ۷ روز نرسید🙂💔۲ روزم ب روز مادر مونده بود پرکشید الان ۳ ساله روز مادر که میشه حرفش هی تو سرم تکرار میشه 

😔😔😔😔

😭😭😢😢😢

من اولش نمی‌دونستم رل داره وقتی بهش ابراز علاقه کردم فهمیدم اگه میدونستم رل داره هیچ وقت بهش نمیگفتم ک دوسش دارم

ببخشید ک میپرسم یعنی مامانت طلاق گرفت وتو دیگه ندیدیش 

وای خدا😭😭😭😭😭 

چی شد چن سالش بود

عیبی نداره فداتشم❤همون روزی که رفت بابام خواست منو برسونه مدرسه    دم در مدرسه مامانم با مامور واستاده بود که ببرنش   واسه مهریه رفت زندان   هیچوقت یادم نمیره جلو چشم خودم و دوستام بابام رو بردن و من چقدر خجالت کشیدم

مامانم طلاق گرفت  قطع رابطه نیستیم گاهی میبینیم همو  ولی روابطمون بشدت سرده     دلم پر میکشه واسه بغلش  اونم همینطور   اما انقدر از هم سردیم که آغوشی وجود نداره واسه ما

ازش خبر نداری

۷سالش بود مریض بود دووم نیاورد طفلکی 😭😭😭