دیگه ذوق هیچیو ندارم بی ابرویی خیلی سخته

به نظرم فقط به فکر خودت باش. 

گفتی شغل داری پس پس انداز کن و پولاتو مخفیانه از پدرو مادرت جمع کن. هدف بزرگی داشته باش. و سعی کن خودتو قاطی دعواها و حرفای پدرو مادرت نکنی. 

فقط سعی کن حال روحی خودتو خوب کنی با هرچی که بهت ارامش میده. قاطی دعواشون شی زندگیت هدر میره. پس فکرخودت باش و هدفت. 

اگه خودت سر کاری تو شهر خودتون برو خوابگاه نمون تو اون خونه

چند سالته این حرفو نگو ت چ میدونی آخه هیچوقت تا امید نشو عزیزم😔

انقد حرصم گرفته که دلم میخواد هر کی این حرفو زد بهش بگم یا میای تو دادگاه شهادت میدی کی گفته یا از خودت شکایت میکنم

سارا من اگه جای تو بودم دیگه هیچی برام مهم نبود فثد دنبال یه راه بودم از اون شرایط خلاص شم 

تو این یه سال کارآموزیتو به بهترین نحو تموم کن تا به شغل خوبی برسی بعدشم پولاتو پس انداز کن و باهاش یه خونه نقلی خوشکل اجاره کن و تنها و دراوج آرامش زندگی کن یا هم انتقالی بگیر برو یه شهر دیگه

فقط الان که آخرشه جا نزن

وای چقد درکت میکنم منم همینطور بودم😭 البته الان دیگ مادر پدرم از هم جدا شدند ولی بازم همه چی همونقد بده هیچی درست نشده.

حرف پشت  سر باد هواس،،،،

میری شهر دیگه واسه خودتون زندگی میکنید ؛؛

هر چیزی می‌خوان بگن بکن 

بیخیال حرف مردم، برو سررکار حالت بهترمیشه و درآمد داری یجابشینی پول از اسمون نمیاد

توازدواج میکنی یه ازدواج خوب  

ببین عزیزم همه چی دست خداست اون بخاد بهترین پسر شهر میاد خاستگاریت ازدواج میکنی نگران نباش مادرتم انشالله یه مدت پدرتو نبینه به ارامش میرسه  بادهن سگ دریا نجس نمیشه البته دورازجون پدرتون این یه مثل هست همه مادرشمارو تاحالا شناختن پدرتم شناختن خوب میدونن کی مقصره کی راست میگه 

یادمه مامانت از بابات بدتر بود هر روز کلانتری و‌پلیس بازی.

سارا فقط برو خوابگاه بمون

قید خانوادتو بزن

حالا تو چرا تو این وضعیت فکر ازدواجی بیخیال شو یکی از فکر و خیالات کم میشه

بعدم مادرتبزار خودش از حقش دفاع کنه تو فقط فکر خودت و درس ات و شغلت باش ازش حمایت عاطفی کن ولی درگیر نشو 

پس برادرت چی میشه

حداقل تو بزرگی حواست به اون باشه

تو داداشت باهم برید اصفهان هم داداشت میره سرکار هم راحت میشید

کارت هم اگ صحبت کنی شرایطتو بگی شاید قبول کنن ک بری 

یعنی مشکلت از مشکل من کمتره