مثل دوتا همخونه تقریبا
گاهی فقط رابطه و تمام
رابطه عاطفی به اون معنا اصلا نیست
منم در ظاهر خودمو خوشحال و عادی نشون میدم
در آرامش به کارهای خونه و خودم و بچه ها میرسم ولی از درون داغونم
احساس تنهایی شدیدی میکنم
بارها و بارها تلاش کردم بهش یاد بدم
با محبت و مستقیم بهش گفتم
غیر مستقیم عنوان کردم
بی توجهی کردم
و ....
الان خنثی و معمولی ام
اما دلم ی بغل بی منت و یهویی و از ته دل میخواد