چقدر مهربون هستی عزیزم ، اینا همش از خوبی و خانومی خودته
با همسرم اروم حرف زدم توی چند جلسه و مشکلاتمو چیزایی که اذیتم میکرد و با سانسور بهش گفتم گفتم خیلی دوسش دارم و ازش انتظار دارم نشون بده که دوستم داره و مطمئنم که عاشقمه .... حرفی از خانواده شم نزدم
همون روزم زنگ زدم مادرشوهرم و حالشو پرسیدم تا شوهرم فکر نکنه سر جنگ دارم
تصمیم دارم بعد امتحان ها با همسرم بیشتر وقت بزارم و کاری کنم بهش خوش بگذره ...
ایشالله بهترین ها برات رقم بخوره و کنار عزیزانت شاد و سلامت و موفق باشی ...