الان دراز کشیدم زیر کرسی خونه مامان بزرگم دخترم و مامان بزرگم شام خوردن و خوابیدن منم حوصلم سر رفته. ...
وای عزیز منو بردید به خاطرات خوبم ، چقدر خوبه این دور هم بودن ها . منم زیاد به گذشته فکر میکنم ، قدر الانتون رو بدونین منم از صدای باد میترسم برین پیش بقیه .
ببخشید میپرسم ، چرا حال روحیتون خوب نیست؟ دکتر رفتین ؟ من نمیدونم مشکلتون چیه ولی حتما برین دکتر. خودتون باید یه قدم برای بهتر شدن حالتون بردارین . شما بهترین کسی هستید که خودتون رو میشناسین و میتونین به خودتون کمک کنین. هر چی بیشتر بگذره، شرایط پیچیده تر میشه
ببخشید میپرسم ، چرا حال روحیتون خوب نیست؟ دکتر رفتین ؟ من نمیدونم مشکلتون چیه ولی حتما برین دکتر. خو ...
نه خداروشکر هیچ مشکلی ندارم فقط یکم حالم گرفتس نمیتونم پیاده روی برم باشگاه حوصلم نمیگیره غذا نمیتونم بپزم با نودلیت و حاضری روزا رو سر میکنم ،خیلی تنبل شدم خونه بهم ریختس ،هیچ اتفاقی هم نیافتاده یک هفتس دراین بی حوصلگی هستم انگار روحم خستس ،شوهرم میگ چشات هیچ حسی نداره باورت میشه حوصله حرف زدند ندارم جملات کوتاه میگم 😅😅😅
وتو خدای اتفاق های محالی ❤️❤️❤️ خدای بزرگم بابت همه چیزای که خواستمو بهم بخشیدی سپاسگزارم 🙏 هزاران بار شکر ❤️
کسی نیست فقط من و مامان بزرگم و دخترم هستیم اونا خوابن منم دراز کشیدم دارم آلبوم نگاه میکنم.
اینجور موقعیت ها خیلی بده ،آدم از یه چیزی میترسه حالا بقیه یا نیستن یا خوابن آخرین خاطره ای که از کرسی دارم، موقعی بود که تا 1 هفته گاز شهرومون سراسری قطع بود. خیلی بد بود