من قراربود طبیعی زایمان کنم ولی نه شکمم پایین اومد نه دهانه رحمم باز میشد خیلی ازلحاظ روانی روم فشار بود
میخواستم برم بیمارستان آرش اونجا معاینم کردن گفتن خانوم ۴۰ هفته و ۳ روزته آمادگیش رو نداری فعلا برو پیاده روی کن پس فردا بیا گفتم چقدر باید دهانه رحمم باز بشه تا بتونم زایمان کنم گفت بازم بشه بچت درشته گیر میکنه یا خودت اذیت میشی
خلاصه شب اومدم خونه با شوهرم انقدر اعصابمون خورد بود رفتم پارک پیاده روی شب شوهرم گفت پاشو بریم بیمارستانا رو یه چرخی بزنیم معاینت کنن
گفت ساک بچم رو هم بردارم گفتم نه بابا الان دوباره چرت و پرت میخوان بگن برو خونه ولی شوهرم ساک رو برداشت مامان و بابامم اومدن رفتم بیمارستان سیدالشهدا تهران گفت خانوم خیلی دیر اومدی بدو برو لباست رو دربیار سزارینی
فرداشم ۲۱ مهر سالگرد عقدمون بود اما میترسیدم پی پی کنه تو شکمم مسموم بشه دیگه خلاصه ۲۰ مهر دنیا اومد