پسرگ دو سالش تمام شده. تا الان هر وقت میرفتم خونه مادرشوهرم بهش میگفتگ دارم میرم میومد باهام.
ولی امشب خودش خواست بره بالا. بعد هم که گفتم دارم میرم باهام نیومد. با وعده و وعید اوردمش.
راستش دلم گرفت. اصلا دل خوشی از خانواده شوهر ندارم. اونها هم سواستفاده گرن. به نظرتون چه کاری در موردش میتونم انجام بدم