با مادرم دعوام شد ولی شوهرم نبود الانم اونجام فردا می خواه برم خونه خودم اگه برم حالا حالاها قصد ندارم بیام خونشون. به شوهرم بگم دعوام شده یا نه . اگه گفت چرا نمیری چی بگم.
من دلم نمی خواد فعلا بیام. بعد اگه نیام شوهرم گفت چرا نمیری چی بگم
بگو حوصله ندارم یا بگو کار دارم برا خودت الکی یه کاری درست کن اما هیچ وقت نزار شوهرت از چیزی ک بین خودت و خونوادت میگذره با خبر شه چون بعدا ب علیه خودت استفاده میکنه
برو به مادرت بگو مامان ببخشید .... یه چایی دم کن باهم بخورین حرف بزنین خدا غضبش میگیره ت ...
من خونم تا خونه مادرم ۴۰ دقه فاصله داره . خونه مادربزرگم تا خونه مادرم ۲ دقه . من با مادربزرگم اینا قهرم. شوهرم میشه خواهرزاده مادربزرگم. مادربزرگم بهش بد کرد. ما امشب اومدیم خونه مامانم از در که اومدیم مامان بزرگم اینا هم اونجا بودن. شوهرم تا دیدشون رفت من موندم ولی اوناهم سریعع بلند شدن رفتن مامانم گیر داد که چرا سلام نکردی همش می گفت حیف حیف رفتن. تو می خواسته بری خونه عموت تا اینا برن بعد بیایی
خودت ناراحت نکن اشکالی نداره اگه به شوهرت بگی با مادرت قهر بشن این وسط حرص و جوشش میمونه واسه تو میمونی بینشون . توهم یکمی به مادرت حق بده مهمون تو خونش بوده و بهشون بی احترامی شده ناراحته