من خونم تا خونه مادرم ۴۰ دقه فاصله داره . خونه مادربزرگم تا خونه مادرم ۲ دقه . من با مادربزرگم اینا قهرم. شوهرم میشه خواهرزاده مادربزرگم. مادربزرگم بهش بد کرد. ما امشب اومدیم خونه مامانم از در که اومدیم مامان بزرگم اینا هم اونجا بودن. شوهرم تا دیدشون رفت من موندم ولی اوناهم سریعع بلند شدن رفتن مامانم گیر داد که چرا سلام نکردی همش می گفت حیف حیف رفتن. تو می خواسته بری خونه عموت تا اینا برن بعد بیایی