خستم
نمی دونم برای چی ادامه بدم
آدم تلاش کردن هم نیستم که تلاش کنم و برسم به هدفم
از حرف اطرافیان تیکه کلاماشون که اره خواهرت پزشکی می خونه و ...
حرفای دیگشون
اختلافاتی که بین من و نامزدم که سه ماهه عقدیم هست
و و و و
توان ادامه دادن ندارم می خوام خودمو بکشم
این دنیا ارزشش رو نداره ، بمونم تو این دنیا برا هر چیزش زجر بکشم که چی ! تهش می میرم دیگ ، می خوام زود تر بمیرم راحت شم
ی چیزی باشه فورا باشه زجر آور نباشه راحت شم فقط ، رگ اینا نمی تونم بزنم می ترسم دلشو ندارم قرص خوبه
اون دنیا هم ارزش نداره که بخای خودتو بکشی
می ترسم تو زندگیم ی روز به مرحله ای برسم که شوهرم بهم خیانت کنه طاقت اون لحظه رو ندارم
می ترسم ی روز ۴۰ سالم باشه و حسرت بخورم
حسرت اینکه به هدفام نرسیدم
درسمو ادامه ندادم
سست عنصر نباشیم
بابا این چه حرفیه خودکشی قوی ومحکم باش
یه جایی خوندم نوشته بود تو که قصد خودکشی داری خودتو بنداز تو دریا ببین برا زنده موندن چطور دستو پا میزنی
اگه خود کشی راحت بود،خیلیا الان زنده نبودن
اون دنیا عذابش هزاران برابر بیشتره
تحمل کن امیدوارم روزهای خوشی ماهم برسه
حیف نیست؟؟؟حیف این سلامتی، حیف این نامزد، حیف این زندگی، حیف این تخصص - حیف این همه درس خوندن! فقط سر اینکه خسته شدی؟؟؟؟؟؟
امضات
بخاطر نامزدت نکن این کارو
تو یه نفرو توو این دنیا داری که یه عالمه دوست داره.دلیل بهتر از این
خودکشی همه مدلش درد داره😐💔
