چرا ما ازدواج نمیکنیم دوستام همه ازدواج کردن بچه دارن الان بعد چند سال اتفاقی یکی از دوستان یکی رو تگ کرده بود دیدم دوست قدیمیم بود خیلی وقت بود دنبالش میکشتمیهو دیدمش خوشحال شدم اونه دیدم ازدواج کرده بود دختریم داشت اصلا باور نمیکردم اون باشه قدش کوتاه تپل اصلا هم قیافه نداشت نمیدونم چطور الان قیافش قشنگ شده همه دوستام به نوعی تغییر کردن جزء من نه گذاشتن درس بخونم نه سرکار برم نه کلاس ازدواجم نکردم همه پیج سالن زیبایی هارو نگاه میکنم پراز عروس احساس میکنم کسی از من خوشش نمیاد کسی نمیاد خواستگاری یکی دوموردم بیرون گفتن قبول نکردم بنا به دلایلی حسودم نیستما همیشم ارزوی خوشبختی میکنم فقط احساس میکنم همه به ازدواج نیاز دارن خداکنه اگه به صلاحمونه هممون ازدواج خوبی بکنیم
ناراحت نباش خدا بزرگه انشاءالله شما هم یه بخت خوب براتون پیش بیاد
چندسالتونه؟
ای ساربان آهسته ران که آرام جان گم کرده ام /آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام/در میکده بودم ولی بیرون شدم از غافلی /ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام/پایان رسد شام سیه آمد حبیب منظره/اما خدا حالم ببین من یار را گم کرده ام/ای وای از این غوغای دل از دلبرم هستم خجل/وقت سفر ماندم به گِل من کاروان گم کرده ام/نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام/اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام/من عبد کوی عشقمو من شاه را گم کرده ام/آقا تو را گم کرده ام /دل بشنو این نامه چنین/با خون دل ای مه جبین/ اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام/شرمنده ام اما بگم آقا تو را گم کرده ام
ای ساربان آهسته ران که آرام جان گم کرده ام /آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام/در میکده بودم ولی بیرون شدم از غافلی /ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام/پایان رسد شام سیه آمد حبیب منظره/اما خدا حالم ببین من یار را گم کرده ام/ای وای از این غوغای دل از دلبرم هستم خجل/وقت سفر ماندم به گِل من کاروان گم کرده ام/نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام/اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام/من عبد کوی عشقمو من شاه را گم کرده ام/آقا تو را گم کرده ام /دل بشنو این نامه چنین/با خون دل ای مه جبین/ اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام/شرمنده ام اما بگم آقا تو را گم کرده ام