jfajpjcla
عضویت :
1400/07/18
زن
درج نشده است
ای ساربان آهسته ران که آرام جان گم کرده ام /آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام/در میکده بودم ولی بیرون شدم از غافلی /ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام/پایان رسد شام سیه آمد حبیب منظره/اما خدا حالم ببین من یار را گم کرده ام/ای وای از این غوغای دل از دلبرم هستم خجل/وقت سفر ماندم به گِل من کاروان گم کرده ام/نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام/اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام/من عبد کوی عشقمو من شاه را گم کرده ام/آقا تو را گم کرده ام /دل بشنو این نامه چنین/با خون دل ای مه جبین/ اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام/شرمنده ام اما بگم آقا تو را گم کرده ام